نتایج جستجو برای عبارت :

پسری درونگرا هستم، با یکی مثل خودم ازدواج کنم ؟

سلام و طاعات تون قبول باشه ان شاء الله.
پسری هستم زیر 25 سال، بسیار درونگرا هستم و مجرد، یه خونه کوچیک دارم، کارمندم و دارای یک بیماری شایع به نام پرولاپس (افتادگی دریچه میترال قلب) هستم.
بیماریم گاهی اوقات اذیتم میکنه اما بیشتر از تیپ شخصیتی ام ضربه می‌خورم و حالم بدجور گرفته میشه. از طرفی دوست دارم ازدواج کنم و با کسی هم ازدواج کنم که برخلاف خودم باشه تا بتونه منو کامل کنه.
نمی‌دونم آیا درست فکر می‌کنم یا نه؟ یا باید دنبال یکی مثل خودم باشم
سلام
دختری درون گرا هستم که دنبال یه شغل انفرادی می گردم. دلیلش هم این هست که تعامل با آدم های مختلف انرژی زیادی از من می گیره و زود خسته میشم. کلا"از مکان های شلوغ فراری هستم. نه خجالتی هستم و نه مغرور. تعریف از خودم نباشه نقاشی و خطم خوبه، به زبان انگلیسی تا حدی آشنایی دارم، شعر میگم و داستان کوتاه و دلنوشته ادبی هم نوشتم.
یه دوره طراحی صفحات وب رفتم که برای کسب درآمد خیلی خوب بود ولی متاسفانه تعطیل شد. می دونم که برون گراها درکم نمی کنن و انگ م
سلام،من یک دختر محجبه و تحصیل کرده هستم،تمایل به ازدواج با یک مرد دارم که سپاهی باشن سن اصلا مهم نیست،ولی خودم کم سن هستم،واقعن کلافه شدم،هر خواستگاری که دارم سپاهی نیست و تمامی موردای سپاهی و نظامی بابت زیبایی من که یکم از این زیبایی مصنوعی هست و بقیه اش طبیعیه ،به مرحله ازدواج نمیرسه و فکر میکنند من اون ها را به خاطر خودشون نمیخام ،نمیدونم چطوری بگم باطن من از چشمای معصومم پیداست،
اختلافات زوج های درونگرا و برونگرا
وقتی دو انسان درون‌گرا و برون‌گرا رابطه زناشویی خود را شروع می‌کنند، باید بدانند ممکن است هرگز به توافق نرسند مگر اینکه بتوانند به نکته‌های مهم و حساسیت برانگیز زندگی خود واقف شوند و در مواردی به تعامل برسند. حالا این سوال پیش می‌آید که از کجا بفهمیم درون‌گرایی یا برون‌گرا؟
ادامه مطلب
سلام !
همه مون تو طبقه بندی های تیپ شخصیتی 2 تا تیپ معروف و کلی تر رو بیشتر میشناسیم، درونگرا و برونگرا.
هر کدوم دنیا و ویژگی های خودشون رو دارن، و نمیشه گفت این از اون یکی بهتره، حالا سوال من اینه؛ 
لزوما یه آدم درونگرا باید در کنار یه آدم درونگرا قرار بگیره تا به مشکل برنخوره، یا اوقات شاد بهتری داشته باشه؟، یا باید با هم فرق داشته باشن تا حال شون بهتر باشه و به مشکل نخورن (یعنی برونگرا با درونگرا).
ادامه مطلب
سلام
پسری هستم 23 ساله و سال اولم هست که وارد عرصه دبیری در آموزش و پرورش شدم. به اصرار اطرافیان با توجه به شغلم میگن چرا ازدواج نمی کنی و فلان، در حالی که من اصلا به ازدواج فکر نمی کنم و به نظر خودم خیلی زوده در سن 23 سالگی ازدواج کردن. 
در ضمن من یک معلمم و حقوقم بسیار کم هست و با این موج گرونی بیش از حد ازدواج رو در این دوره غیر ممکن میبینم. جدای از بحث مملکت و گرونی، بنده شخصیت کمالگرایی دارم و به چیز های زیادی علاقه دارم و تشنه یادگیری هستم و دو
سلام 
من خیلی زود میرم سر اصل مطلب؛
راستش مشکل من تو ارتباط برقرار کردن هست، و این قضیه خیلی رو زندگی من تاثیر منفی گذاشته . اون جور که خودم حس میکنم من هم درونگرام هم خجالتی. و این که این دو تا ویژگی هر دو در من هست، به شدت من رو کم رو و منزوی کرده.
تا این اواخر من فکر میکردم که فقط اعتماد به نفسم خیلی ضعیفه، اما وقتی تو همه ی این ۱۹ سال زندگیم بازنگری کردم دیدم من با همون یکی دو تا دوستم که خجالتم جلو شون کامل ریخته و یه جورایی جلوشون اعتماد به نف
خیلی سعی میکنم هدف بلند مدتی غیر از ازدواج برای خودم داشته باشم ولی انگار بدون ازدواج همه چیز پوچه.انگار فردگرایی بیش از حد لذتی ندارهاز طرفی میدونم ازدواج کردن هم اون آش دهن سوزی نیست که خیلی ها میگنکلا تو این دنیا همه چیز برای یه مدت اولش قشنگه حالا هر چی که باشهخیلی دنبال یه هدف درست و حسابی هستم ولی نرسیدم بهش
■ همه درونگراها خجالتی هستن!
□ می دونین حقیقتش اینه که درونگراها به یه دلیل برا تعامل با آدما نیاز دارن.
اونا فقط محض اینکه ارتباط برقرار کرده باشن شروع به حرف زدن نمی کنن!
اگه شما می خواین با یه درونگرا ارتباط برقرار کنین خیلی ساده فقط کافیه شروع به حرف زدن کنید!
نگران نباشین که اینکار ممکنه ناراحتشون کنه!
قدم اول رو بردارین و انتظار یه مکالمه آروم و خوب رو داشته باشین!
سلام
اول کمی از شرایط خودم بگم؛
پسری هستم که تازه وارد ۲۳ سال شدم، لیسانس هستم و خدا رو شکر تونستم یه شغل دولتی با درآمد خوب و استخدام رسمی پیدا کنم و سربازی هم معاف شدم، در یک شهر کوچک در کنار خانواده زندگی می کنم. تک پسر هستم و دو خواهر دارم یکی بزرگتر از خودم و یکی کوچکتر، پسری هستم که زیاد اهل رفیق بازی و برون گرا نیستم و بیشتر اوقات رو با خانواده صرف می کنم.
خدا رو شکر چند سال پیش تونستم با کمک پدرم یه مسکن نقلی و جمع و جور که برای شروع زندگی
اتفاقی اومدم پست سرآغازو خوندم . خندم گرفت .نوشتم اینجا به راحتی و با فراق بال صندوقچه ی دلم را باز میکنم و از هرچه بخواهم مینویسم . ولی تو این دوماه بعد از گزاشتن اون پست هیچ پستی نزاشتم چه برسه که بخوام صندوقچه ی دلمو باز کرده باشم . هربار میومدم یه چیزی منتشر کنم میگفتم نه ، ولش کن ، این مال خودمه نباید به کسی بگم . نمیدونم مشکل چیه . شاید من خیلی درونگرام .تو اون پست نوشتم اینقدر مینویسم و مینویسم چون عاشق نوشتن هستم . اونوقت تو این دو ماه خیلی
سلام دوستان جان 
دوستان من یه دختر مجرد و درونگرا هستم و همیشه سرزنش میشنوم از این که من چرا غیر اجتماعی ام. دیگه خسته شدم از بس شنیدم بهم میگن منزوی... 
دوستان من زیاد اهل رفت و آمد با کسی نیستم، البته اگه شرایط اقتصادیم اجازه بده دوست دارم زن داداشم و خواهرم که دوست شون دارم برای شام و ناهار دعوت کنم، ولی خودم دوست ندارم برم خونه شون. 
از طرفی ام با فامیل مادر و پدرم اصلا ارتباط ندارم و دوست ندارم عروسی چیزی میشه برم. دور از جون مراسم ختم و این
شاید از همون شبی که جنینی چهارماهه بودم و روحم شکل گرفت با خودم گفتم من رابطه ای عاشقانه خواهم داشت که به ازدواج ختمش می کنم، اما هرچه گذشت بیشتر فهمیدم عشقی که دنبالش هستم بعد از ازدواج شکل می گیره، پس رفته رفته با روحم کلنجار رفتم و راضیش کردم به ازدواج سنتی. به مامان سپردم پی دختر خوب بگرده. چند روزی که گذشت دیدم نه خبری از پرونده های چندصد صفحه ای نه عکس هایی که روی دیوار اتاق چسبیده باشه و با نخ به هم وصل شده باشه. فهمیدم آبی که بخواد از خان
سلام 
دختری هستم که برای ازدواج معیارهای خاص خودم رو دارم. از نظر زیبایی معتقدم زیبایی در نگاه انسان ها به هم نهفته ست و کاملا سلیقه ای هست. بخاطر همین فکر میکنم احساس ما به فرد مقابل در نگاه ما به اون تاثیر داره!، واسه همین معیار خاصی واسه ظاهر در نظرم نیست.
دوست دارم قبل از ازدواج اون فرد رو خوب شناخته باشم، منتهی در چهارچوب های خاص خودم و رعایت یه سری مسائل! و اینکه با آدمی ازدواج کنم که اهداف مون در یک جهت باشه و با هم رشد کنیم و از هم یاد بگی
شاید از همون شبی که جنینی چهارماهه بودم و روحم شکل گرفت با خودم گفتم من رابطه ای عاشقانه خواهم داشت که به ازدواج ختمش می کنم، اما هرچه گذشت بیشتر فهمیدم عشقی که دنبالش هستم بعد از ازدواج شکل می گیره، پس رفته رفته با روحم کلنجار رفتم و راضیش کردم به ازدواج سنتی. به مامان سپردم پی دختر خوب بگرده. چند روزی که گذشت دیدم نه خبری از پرونده های چندصد صفحه ای نه عکس هایی که روی دیوار اتاق چسبیده باشه و با نخ به هم وصل شده باشه. فهمیدم آبی که بخواد از خان
سلام به اعضای خانواده برتر
پسری 23 ساله هستم و تقاضا دارم شما من رو قضاوت و سپس راهنمایی کنید.
مدرک لیسانس دارم و در حال حاضر شغلی ندارم، اما در جستجوی اون هستم. فردی اجتماعی هستم اما خیلی سریع هم با کسی صمیمی نمیشم. از خانواده ای با سطح اجتماعی بالا و سطح اقتصادی متوسط رو به بالا هستم و همچنین تک فرزند. 
مشکل من از جایی شروع میشه که مدتیه حسابی با خودم کلنجار رفتم تا با خانواده در مورد ازدواج صحبت کنم اما پدر و مادرم اعتقاد دارن هنوز برای فکر کر
سلام دوستان عزیز
من کلاً آدم استرسی هستم و به شدت خجالتی یعنی تو یه جمعی متشکل از چند نفر باشه حتی آشنا مثل عمو و خاله نمی تونم حرف بزنم، یعنی لالمونی می‌گیرم، انگار یه جسم متحرک می شم تو اون جمع که تو عالم خودشه.
۲۴ سالمه و می خواد برام خواستگار بیاد، خیلی به خودم انگیزه دادم. اما امشب افطار دعوت شدیم خونه خواهرم و اون جا پدر مادر شوهرش هم بودن و من باز لال شدم هر کار کردم بتونم یه جمله چیزی بگم که تمرین کرده باشم انگار یه چیز سفت و سختی نمی ذاش
سلام  دوستان 
من  27 سالمه  و مجردم، واقعیتش  من برعکس خیلی از دخترانی که تا به این سن ازدواج نکردن اصلا نگران مجرد بودنم نیستم، چون برای خودم همیشه معیار هایی داشتم که برام خیلی با ارزش هستن و بدون اون ها ازدواج کردن برام خیلی سخت تر از مجرد موندن میشه.
با این که خیلی از اطرافیان و حتی خودم میدونم که شاید بعضی از معیار هام سختگیرانه باشه اما خب یک چیزی رو خوب میدونم و بهش اعتقاد دارم، ازدواج  و زندگی کردن یا یک شخصی دیگه سخته، یعنی کلا سازگا
سلام به دوستان خانواده برتر
من دختر ۲۱ ساله و دانشجوی ترم سه مشاوره  هستم، پدرم در نوجوانی من فوت شد و من با مادرم زندگی میکنم. راستش سوال من در مورد ازدواج هستش. من تو شرایطی هستم که هم تنهایی خیلی بهم فشار میاره و هم نیاز های جسمی خودم رو دارم. 
از طرفی یه مساله ای هست که من به دلیل اضطراب زیادی که دارم حتی میترسم که خواستگار راه بدم چون عزت نفس پایینی دارم و روم نمیشه رو در رو با خواستگار حرف بزنم و بخاطر همین مادرم هم که این قضیه رو میدونن نظ
الان یک هفتس میام این دانشگاه
امروز هوا بشدت سرد بود لوله کشی خونمون یخ زده بود
خداروشکر همه چی خوبه و واقعا راضی هستم
اصلا پیام‌نور ک بودم حس نمیکردم دانشجو هستم :/
اما اینجا کلی همایش وجلسه وکلاس آموزشی وهسته علمی و...
فقط هنوز انتخاب واحدم‌ مشکل داره
یه مشکل دیگه هم هست من بشدت آدم درونگرایی هستم
هنوز یه دوستم پیدا نکردم.خیلی دوست دارم بابچه ها آشنا بشم اما نمیدونم یه ترسی هست 
هرچی باشه کم از دوست نرنجیدم :|
عاغا چجوری چند جلسه نمیان سرکلا
وقتی رسیدم به سن ازدواج برای ترس از گناه به پدرم جهت ازدواج اعلام آمادگی کردم
به علت نداشتن کار درست و حسابی و قومیت خاصی که دارم کسی تمایلی نداشت تا با من ازدواج کنه
بالاخره پس از درست شدن کار و گذر از حداقل 20 خواستگاری ازدواج کردم و حاصل اش دو فرزند پسر و دختر بود که خدا رو شکر همشون رو دوست دارم
شاید روزی بمیرم و این خواسته در دلم حبس بشه ولی یکی از آرزوهام این بود که یا خودم سید باشم یا همسری محجبه و از تبار سادات داشته باشم  ...
خودم که سید ن
سلام به همه کاربران عزیز
دختری 25 ساله ام از لحاظ اخلاقی دختر معتقد و خانواده خوبی دارم، از نظر ظاهری  عادی و بد قیافه نیستم!. روابط اجتماعی خوبی با همکاران و اولیا دارم، معلمم. 
سوالی که برام پیش میاد اینه که زمان دانشجوئی خواستگارانی داشتم که به هر جهت (راضی نبودن خانواده، عدم آمادگی خودم و ...) قسمت نشد ازدواج کنم. و حالا که قصد ازدواج دارم و احساس می کنم آمادگی لازم رو دارم اما متاسفانه موردی به من پیشنهاد نمیشه یا خیلی کم که واقعا اون موارد
سلام خدمت خوانندگان خانواده برتر
من میخواستم نظر عموم مردم رو راجع به ظاهر خودم بدونم، من تقریبا ۲۰ ساله هستم و تا حالا خواستگار به معنای واقعی کلمه نداشتم، احتمالا مشکل از ویترینی هست که مردم از من میبینن چه اخلاق چه قیافه، حالا از خودم بگم:
بیست سالمه، دانشجوی ترم ۴ پرستاری دانشگاه آزاد هستم، کسی تا حالا به من نگفته زشتم و اکثرا میگن که به نسبت خشگلم و اهل آرایش هم نیستم، قدم متوسطه و هیکلم هم خوبه، حجابم هم مانتویی ام، آستین کوتاه نمیپوش
سلام 
پسری هستم در آستانه ورود به 23 سالگی، اخیرا قصد کردم به ازدواج، اما هر چی بیشتر فکر کردم متوجه شدم که ازدواج (فعلا فقط نامزد کردن)، فقط ذهنم رو درگیر میکنه و با توجه به اینکه من یه دانشجوی پژوهشگر هستم نمیتونم با این مساله کنار بیام، بنابراین تصمیم گرفتم که فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم اما نمیشه.
یعنی باز ناخودآگاه به ذهنم میاد که شاید ازدواج یه سری خوبی داره که من نمیدونم، اما با درگیر شدن ذهنم نمیتونم کنار بیام، البته بذارید در کنار
سلام وقت بخیر 
آیا واقعا  پسرها یا دخترها بعد ازدواج تغییر میکنن، چه از لحاظ ظاهری و چه اخلاقی و رفتاری، شنیدم یا دیدم بعضی ها مثلا ازدواج میکنن چاق تر و خوشگل تر میشن از لحاظ ظاهری مثلا بهشون میگن ازدواج باهات سازگاری داشته رنگ و رو اومدی!
یا بعضی ها ازدواج میکنن از لحاظ برخوردی با آدم سنگین تا میکنن .خودم نامزد کردم به خانومم میگم لاغری میگن شما خودتم لاغری اگه پر بشی منم پر میشم، تو یه خونواده ای بزرگ شدم که پدر و مادرم و خواهرام و داداشم ا
سلام
من آرشیو خانواده برتر رو می خوندم خیلی سوالاتی دیدم که یه دختر مذهبی کجا بره که خواستگار مناسب براش پیدا بشه که جواب ها مسجد و هیئت و این جور جاها بود.
ولی سوالی ندیدم که یه دختر غیر مذهبی باید کجا بره که دیده بشه، من خودم دختر ۲۱ ساله ای هستم، ظاهر خوبی دارم و خدا رو شکر زندگی خوبی داریم، خانواده و وضع مالی خوب، از فامیل ها هم خواستگار دارم ولی ازدواج فامیلی رو اصلا نمی پسندم به جز اقوام کسی نیست که منو ببینه نه اطراف مون نه دانشگاه، چون ر
سلام خدمت همه ی دوستان
خواهش میکنم جواب این سوالم رو همه با دقت بدید مخصوصا خانم های مذهبی؛
من دانشجوی ترم یک هستم و نوزده سال دارم و آدم مذهبی هستم، من نمیدونم متاسفانه یا خوشبختانه عاشق یک دختر خانمی که همکلاسی من هست و هم سن هم هستیم به احتمال زیاد، و چادری و ظاهرا مذهبی هم هستن شدم، ایشون از همون اولین بار توجه منو جلب کرد، هم سر سنگین و بسیار با وقار هستن و هم چهره ی پاک و معصومی دارند، از همون اول حواسم بود بهش، نه با پسرها شوخی میکرد و صح
سلام
دارم به خودم ایمان میارم که روانشناس خوبی هستم حداقل برای خودم.
من یه اعتقاد عجیبی دارم اونهم این هست که هرکس میتونه برای خودش بهترین دکتر باشه در زمینه جسمی و روحی و ....
دلیلم این هست که هیچکس بهتر از خودمون ما رو نمیشناسه.
مثلا همین مدت که وضع روحیم افتضاح بود، دارم سعی می کنم حال خودم را بهبود بدم و کمی هم موفق بودم. البته اشاره کنم هنوز حالم خوب نیست ولی پیشرفت خوبی داشتم. درواقع امید را در بعضی از مسایل خاص از زندگیم حذف کردم ولی در کل
سلام
من پسری ۲۹ ساله هستم قصد ازدواج دارم، اما موضوعی منو نگران کرده، اونم اینکه من چند سال افسردگی داشتم، الان خوب شدم اما همچنان اختلال خواب دارم و قرص خواب میخورم، اما تعریف از خود نباشه، اخلاق به شدت خوبی دارم و بسیار اجتماعی هستم و بسیار زیاد احساساتی، و ظاهر خوبی هم دارم، اما میترسم با داشتن اختلال خواب ازدواج کنم.
از طرفی نمیخوام با کسی دوست بشم چون خودم هم خواهر دارم، دخترها رو مثل خواهر خودم حساب میکنم، چون همین طور که خودم دوست ندا
سلام دوستان
سوالم اینه که آیا یه پسر میتونه عاشق دختری باشه ولی با دختر دیگه ای ازدواج کنه؟، خیلی از پسرها وقتی عاشق میشن و به عشق شون نمی رسن قید ازدواج رو میزنن، ولی یه سری پسرها هم هستن که فکر میکنی واقعا عاشقت هستند، کلی به در و دیوار میزنن ولی بعدش راحت میرن با یکی دیگه. یعنی تو این حالت اصلا عاشق نبوده و فقط ادعای عاشقی بوده؟
بعد چه جوری میشه که آدم قبلی رو فراموش میکنن؟
من خودم دخترم، تجربه ی یه رابطه ی بی سرانجام رو داشتم، طرفم بعد من رف
سلام
من 35 سال سنم هست و کمی بدبین و شکاک هستم و بدتر از اینها تا این سن نتونستم بخاطر هراسی که دارم با دختری مستقیم و بی واسطه حرف بزنم. 
تا بحال 6 بار برای ازدواج اقدام کردم و به شکل عجیبی هر بار در زمان کمتر از دفعه قبل پشیمان شده ام! یعنی بار اول شاید دو هفته نامزد بودم و بعد بشدت سرد شدم و از دیدنش هم دچار نفرت بیشتری ازش میشدم! (این رو هم بگم که هیچ کدوم رو خودم انتخاب شون رو استارت نزدم! یا خانواده خودم بوده یا خود دختر و یا پدر دختر) ،دفعه دوم
سلام به عزیزان دلم
طاعات و عبادات تون قبول و حال همه تون ان شاء الله که خوب باشه. کاربری هستم که تا حالا پست های پر بحثی را ازم شاهد بودید اما اسم مشخصی برای خودم انتخاب نمی کنم هیچ وقت. بگذریم و برم سر اصل مطلب.
من اخیراً به موضوعی فکر می‌کردم و نتیجه ش برای خودم جالب بود. اینکه به طور کلی دور از امکانه پسرها و دخترها بدون داشتن دلبستگی یا حتی دلبستگی های معمولی قبلی ازدواج کنن! برای این حرفم دلیل دارم‌. ببینید کسانی که راه دوستی را پیش گرفتن و
انواع بازاریابی
1) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم
2) شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات
3) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا
سلام
من پسر 23 ساله هستم، درباره خوبی ها و بدی های ازدواج از این و اون پرسیدم و ...، به این نتیجه رسیدم که ازدواج فاجعه ای بیش نیست. مردها مینالن از اوضاع شدیدا بد اقتصادی و این که آرامش شون هم نسبت به مجردی کمتر شده و ساعت کاری شون بالا رفته، میگن ازدواج چیزی بهشون اضافه نکرده و فقط گرفتاری شون بیشتر شده.
با یه حساب سر انگشتی دیدم بله اطرافیان خودم هم همین جوری براشون پیش اومده و هیچ کدوم بهتر از مجردی شون نیستن که هیچ اوضاع شون بدتر هم شده.
با ای
پسری که عاشقم شده، ازم خواسته دو سال بهش وقت بدم بیاد خواستگاریم چیکار کنم؟
 
سلاممن یه دختر 20 ساله و دانشجو هستم مدت 4 ماه پیش با پسری آشنا شدم نمیدونم چی شد که شیطون گولم زد و باهاش دوست شدم. قبلش با هیچ مردی حتی حرف نزدم.پسره هم قسم میخوره که عشق اول اون هستم. خیلی روم حساسه خیلی غیرتیه روم. ولی تا دیپلم بیشتر نخونده از زمانی که 6 سالش بود کار کرده ولی هنوز چیزی نداره ازم خواسته دو سال بهش وقت بدم بیاد خواستگاری.ولی بخاطر دور بودن شهر هامون نسب
 اول از خودم و خانواده ها بگم ما ... زندگی میکنیم و اونا ... ، من از دانشگاه سراسری مدرک مهندسی دارم و اون دیپلمه است. از لحاظ وضع مالی تقریبا ما بهتر هستیم.  ماشین دارم، خونه ندارم، اما 200 میلیون سرمایه از خود دارم. کارم یا آزاد یا این شرکت و اون شرکت به صورت پیمانکاری بوده، اما اگه خدا بخواد در چند ماه آینده در یک نهاد دولتی مشغول میشم.
مشکل من اینه که واقعا عاشق این دختر خانم هستم، اما باباش قبولش نیست. دلیل مخالفتش هم اینکه علاوه بر من پسر عموی
سلام
پسری ۳۰ ساله هستم. همیشه زیاده خواه بودم و هیچ وقت نتونستم به خاطر همین خصلت، شاد زندگی کنم، من ۲ شغل دارم. یکی بنگاه املاک، یکی آژانس باربری، ولی این مقدار برای زندگی امروز کمه. باهاش نمی شه پیشرفت زیادی کرد و ویلای لوکس خرید، پول هام رو جمع کردم و مبلغ متوسطی توی بانک دارم.
یه شغل دیگه ای در نظر گرفتم که میتونه به پیشرفتم کمک کنه ولی از طرفی سن ازدواجم هم رسیده، من اگه بخوام ازدواج کنم باید اون مبلغ توی بانک رو خرج ازدواج کنم، بعدش بای
من 19 سالمه و تازه کنکور داشتم، کنکورم خوب بوده، یعنی از پارسال درصد هام بیشتر بود، فکر میکنم رشته های پیراپزشکی قبول میشم چون میانگین درصدهام بالاست.
از طرفی آدم منطقی هستم، تو جمع سرسنگین ولی خونه خیلی شیطونم، کودک درونم خیلی فعاله، همه جوره پایه م، عاشق آهنگ رو باند پلی میکنم میرقصم و کلا شدیدا برونگرا هستم، شادم و دوست دارم تو سن 21 22 ازدواج کنم تا آگاهیم بیشتر بشه در مورد ازدواج...
داستان اینه که 6 ماهه خانواده ای منتظرن من کنکور بدم تا بیا
الان دلتنگ خودم هستم خوب به من چه اون کسی رو که مورد پسندم هست رو تاب حال پیدا نکردم.من از اون تیپ ادم هایی نیستم که بخوام با یه موقشنگ دیزلی ونصفه ونیمه وداری پستی وبلندی مو وشلوار تنگ پوش واصلاح کرده با شمع ازدواج کنم من الان سر دوراهی ایستاده ام ایا کسی به تقدیر من دچار شده؟!!من دلم یک فنجان ارامش از جنس دوری از ادمهای دور ورم میخواهم .وهمین ها باعث ....
با سلام و احترام به کاربران عزیز‌
من ۱۹ سالمه و دخترم، من به شدت درونگرا هستم، آدم اجتماعی نیستم. (بابام همیشه بهم میگه تو ضعیفی)، و منم غصه میخورم.
اصلا نمیتونم با افراد جامعه رابطه برقرار کنم، و انگار یه ترسی میاد تو وجودم و نمیذاره حرف بزنم. تو دوران دبیرستان هم همین طوری بودم. یه خواهر دارم که با بی زبونیش، زندگیش به فنا رفته... و بابام همیشه بهم میگه که تو هم آخرش مثل خواهرت میشی و با بی زبونیت زندگی نمیبینی! و منم گریه میکنم.
اصلا تو اجتماع
سلام
بنده دختر 17 ساله ای هستم که موندم سر دو راهی آینده م. از اول تو جو پسرونه بزرگ شدم و صمیمیت خاصی با پدرمم داشتم. خانواده پرجمعیت در هر دو طرف مادری و پدری داریم که بیشترشون پسرن. همین جو پسرونه باعث شده که من یه کم از سری ویژگی های دخترونه م دور بشم. 
اهل آرایش نیستم، عاشق نشدم، به جمع خانوم ها علاقه ای ندارم و واقعا از عروسی رفتن حرصم میگیره. من خانوم خونه بودن رو بلد نیستم. بچه داری و ازدواج رو دوست ندارم، من مشکلی مثل ترنس بودن ندارم. احسا
هروقت به زندگی های خواهرام و اداهای شوهراشون و اینا نگاه می ‌کنم با خودم میگم چه تضمینی هست که ازدواج کنی و زندگیت شیرین باشه اصلا تو که یبار ازدواج کردی و اون ازدواج رو خراب کردی
می دونم ازدواج واسه این نیست که کسی بیاد زندگی منو اداره کنه اما 
دلم دقیقا همینو میخواد! چون همین الانم زندگیمو خانواده ام و مخصوصا مامانم اداره می کنن 
معده ام ترش کرده 
رانی ندارم فامو دارم 
امپرازول ندارم من خر دیشب رفتم داروخونه هاا! :/ 
معده ام ترش کرده دیشب ش
خدایا شکرت که مسیر را برام روشن میکنی، خدایا شکرت که پیشاپیش من قدم بر می داری و موانع را از سر راهم بر می داری. تو که هستی نقشه راه برام مشخصه، من قوی هستم، من باهوش هستم، من تحصیلکرده هستم، من دارای روابط رویایی هستم، من دارای شغل ایده آلی هستم، من سالم و سرحال هستم، من داری زیبایی ظاهر و باطن هستم، من راستگو هستم، من درستکار هستم، من بسیار مهربان و صبور هستم...
26 اکتبر 2017 در سقوط در ازدواجاین بلاگ این ماه است که به احتمال زیاد همه ما را لمس می کند. این مشکل شماره یک ریشه در بشریت و ازدواج است. این باعث می شود که من یک شوهر ، پدر ، پدربزرگ ، دوست و هر چیز دیگری باشم. مدتها پیش در باغ عدن آغاز شد وقتی زن و مرد خود را بر فراز خدا برگزیدند. در طول تاریخ درست تا امروز ادامه داشته است. تا آنجا که من می توانم بگویم ، فقط یک نفر که تا به حال زندگی کرده است از این دام خودداری کرد و آن مسیح بود.
مسئله خودخواهی است.
راس
سلام و عرض ادب خدمت خانواده برتری ها...
خلاصه : به دنبال رابطه سالم و نامزدی طولانی مدت هستم
عرض به حضورتون که من پیرامون مشکلاتم در مورد ازدواج سوالاتم رو از شما پرسیدم، همین طور از دوستان نزدیکم مشورت گرفتم و تصمیم دارم یک تصمیم نهایی بگیرم لطفا در این مورد نیز منو کمک کنید.
عارضم که من دانشجو ترم ۴ دانشگاه آزاد رشته حقوق هستم یک پسر ۲۱ ساله سر به زیر و صاف و ساده، احساسی و دل پاک و پخته (سن عقلیم بیشتر از سن واقعیمه)... بچه طلاقم ، مادرم سرپرست
.باسمه تعالی
امور اجتماعی
ازدواج
غزل۳

می کند احمد سفارش، جملگی در ازدواج
می شود احسن تکامل، بندگی در ازدواج
هست کفویت همان درک مقابل هرجهت
آن تداوم می دهد هر زندگی در ازدواج
می شود شیرین اگر هم کفو باشد همسرت
می دهد احمد بشارت رستگی در ازدواج
لازم است کفویت افراد در قبل از نکاح
آن تداوم می دهد هر زندگی در ازدواج
در مقابل نهی کرده ، مردمان را از طلاق
می شود جمعی دچار ماندگی در ازدواج
رزق می گردد دو چندان،گر شود جاری نکاح
نیست ممدوح و روا آزرد
مدت هاست ذهنم درگیره ...
اگر من ازدواج کنم ، دل کسی میشکنه از من ؟!
هرکی تا الان پیام داده برای خواستگاری از دانشگاه ، رد شده ...
ولی سه موردشون خیلی عجیب و درحالی که بهم ربط نداشتن ، گفتن که ما تا ده سال دیگه هم صبر میکنیم (که البته حرف مفته ! )
ولی سوالم اینه که اگر اتفاقی افتاد و من ازدواج کردم ، دل کسی میشکنه و آهش منو میگیره ؟!!!
تا الان هم واقعا عشق رو توی زندگیم تجربه نکردم ...
دلم هم نمیخواد ازدواج کنم اما بالاخره زندگیه و ممکنه موردی پیش پیاد که
هی شیطون میاد دم گوشم وزوز میکنه مسعود تو نمیتونی ازدواج کنی و من به خودم میگم وقتی امام حسین علیه السلام ازم خواسته ازدواج کنم یعنی میتونم امام که حرف بیخود نمیزنه نعوذ بالله
دوباره شیطون میاد و با وسوسه و حب و بغض هام بهم میگه اگه ازدواج نکنی میتونی راحت تر بری سراغ اهداف فردیت ولی من به خودم میگم این آزمون ولایتمداریته و اون چیزی که امامت ازت خواسته بهترین چیزه برات
سلام
من ۱۹ سالمه، رشته دندونپزشکی تو کنکور ۹۸ قبول شدم، بخش بزرگی از موفقیتم تو کنکور را مدیون معلم شیمی هستم که باهام شیمی کار کرد و درصدم تو کنکور حسابی خوب شد. همون پارسال که می اومد برامون کلاس فوق برنامه تو مدرسه، کل کلاس عاشقش شده بودیم چون بسی زیبا و رعنا بود ...، اونم از من خوشش اومده بود و انقدر ضایع رفتار میکرد که همه بچه ها هم فهمیدن، تو موقع کنکور هم حسابی پیگیر بود منم کم و بیش باهاش تو تلگرام صحبت میکردم چون خیلی بامزه و جذاب بود.
و
با سلام
بنده دختری در رده سنی 20 تا 30 سال هستم. از ازدواج متنفرم به خاطر چیزهایی که در جامعه و اطراف خود از خیانت مردان به زنان دیده ام (البته که خانم ها هم خیانت میکنند و من هم چون دخترم خیانت مردان برایم بولد شده) و کلا به خاطر روحیات مردان که نمیدانم خدادادی است یا در اثر عدم کنترل شهوت است که به یک زن راضی نمیشوند.
مطمئنا ازدواج امر مقدسی است و با این عقیده سر جنگ ندارم ولی روحیات مردان را حتی اگر در سرشت آن ها نهادینه شده باشد را به هیچ وجه نمی
هیچی تو زندگیم به اندازه‌ی اینکه از خودم راضی باشم نمیتونه حالمو خوب کنه و برعکسشم هست. هرچقدر هم همه چی خوب باشه وقتی خودم از خودم راضی نباشم اون ته مها حالم خوب نیست.
و اینکه این قضیه میتونست خیلی وخیم باشه اگه من آدم کمال‌گرایی بودم.
البته هنوز مطمئن نیستم که هستم یا نه. گاهی پالس‌هایی میگیرم مبنی بر اینکه هستم و گاهی هم برعکسش ولی خب همین که همه‌ی پالس‌ها مثبت نیستن هم نکته مثبتیه.
                       بسم الله رحمان رحیم 
درود بر کسانی که علم قلب روانشان را آرام می‌کند. 
صابر صداقت هستم سازنده سایت، من کلاس نهم هستم و عاشق برنامه نویسی هستم 
اولین عشقم خدا هستم دومی مادر پدرم و سومی هم یکی از دوستان 
اما خودم برنامه نویسی و ساخت سایت رو دوست دارم.
اگه توجه کنید شما العان دارید داخل یکی از وب سایت و وبلاگ های من
جستوجو می‌کنی، باورت بشه یا نشه این بزرگ ترین آرزوی منه
که در کار خودم برجسته بشم
مشخصات خودم من یه آدت برجسته
من غرق دریای شما هستم
محو تماشای شما هستم 
هرکس‌ در این دنیا پیِ چیزیست
من در تمنای شما هستم
در سر خیال خام می سازم
مبهوت رویای شما هستم
آینده ای با عشق می خواهم
در فکر فردای شما هستم
اما ، اگر، شاید، نمیدانم...!
درگیر ‌حاشای شما هستم
سجاد نوبختی
****
پیونشت : 
یک روز اگر بی عشق سر کردم
دل‌ را فقط درمانده تر کردم
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه، پسری هستم 23 ساله، تازه لیسانس گرفتم، یه مشکل دارم امیدوارم راهنمایی های شما کمکم کنه. 
بنده همه چیز رو برای خودم بزرگ و  غول میکنم، هر چیزی که شما فکرش رو بکنید، پشت هر فکری که میکنم یه ترس پنهان خوابیده و از انجام هر کاری دلهره دارم، روابط عمومیم خوبه، خون گرم هستم، تو جمع که میشینم همه از حرفام میخندن، مسئولیت پذیرم، یعنی شونه خالی نمیکنم از کار.
اینا رو گفتم که بدونید گوشه گیر و درونگرا نیستم ولی این مشکل زن
ازدواج دردسر ساز
ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فردی است.اگر در انتخاب همسر دچار اشتباه شویم زندگی ما نابود می شود و دچار مشکلات زیادی خواهیم شد .پس بهتر است قبل از ازدواج به نکاتی مهم توجه کنید
به ادامه بروید
ادامه مطلب
نمیدونم من از دید اطرافیان آدم بسیار مرموز و شیادی هستم !!!! سال قبل کسی بهم گفت " بیش از حد مظلوم نمایی میکنی؟ " شاید حق با اون بوده و هست !!! من فقط مظلوم نمایی میکنم و هیچ خبری از درد و ناامیدی نیست !! یا یکی دیگه بهم گفت تو دو سوم ت توی زمین ! شاید حق با اون هاست ولی نمیدونم من فقط میخوام خودم باشم یعنی من با درد بی حوصله ام و نمیتونم بخندم وقتی درد دارم ...شاید هم حق با کس دیگری ست باید پارک مو عوض کنم
سلام
من پسری کمال گرا هستم، با اهداف بلند و همسری خوب و شایسته را در راه کمال می خواهم بگیرم ان شاء الله، همیشه و همه جا می گفتم در اسرع وقت می خواهم ازدواج کنم،(یعنی سریعا پس از دیپلم) و همیشه در دفترهای یادداشتم یا یادداشت های موبایلم ملاک های همسر آینده م رو می نویسم گاهی اوقات نامه فرضی برایش می نویسم،گاهی باهاش درد و دل می کنم و گاهی اوقات خودم را می بینم که پادشاه شدم و او ملکه محبوب من است، خلاصه در همه حال به فکر همسر آینده فرضی ام هستم و
هستیا ایزدبانوی آتشکده است و آتشکده خانه را روشن میکند و گرم و صمیمی نگه می دارد.
ویژگی های هستیا:
*در کودکی دخترانی احساساتی هستند.
*در مقابل کاری که می کنند انتظار تشکر ندارند.
*یک بعد معنوی و آرامش دارند.
*به خاطر رضای خدا و نفس عمل کار می کنند نه به خاطر امور دنیوی.
*متمرکز بر کار است.
*اگر ازدواج نکنند افسرده نمی شوند.
*در منزل هستند و برایشانمهم نیست که دیگران چه میگویند.
*در کودکی درونگرا و کم توقع اند.
*اکثرا زنان هستیا سالم هستند.
*اهل غیبت ن
قصد ازدواج دارم من را راهنمایی کنید
یکی از مهمترین قسمت های زندگی هر شخصی ازدواج است . اگر ازدواج موفقی داشته باشید از زندگی خود لذت خواهید برد اما اگر انتخاب شما درست نباشد ازدواج ناموفقی خواهید داشت
به ادامه بروید
ادامه مطلب
سلام به خانواده برتری ها
من دختری 25 ساله هستم. توی خانواده معمولی به دنیا اومدم که پدر و مادرم معتقد هستن و اهل نماز و حلال و حرام. (مادرم از سادات هستن)، فراز و نشیب های بسیاری از لحاظ اعتقادی داشتم و دارم، و همچنین از لحاظ عاطفی. 
در یک کلام بخوام بگم مشکل من اینه که تکلیفم با خودم معلوم نیست! از طرفی طی سه سال با ده تا مرد آشنا شدم و با بعضی هم رابطه ای که مناسب نامحرمان هست! داشتم که هیچ کدوم منو به قصد ازدواج نمیخواستن که به تموم شدن رابطه رسی
سلام و وقت به خیر خدمت شما اعضای محترم
من پسری 23 ساله هستم، پدرم 8 ساله فوت شده و با مادرم زندگی میکنم، از دوم هنرستان روی پای خودم وایستادم و الان به لطف خدا نقشه بردار یک شرکت خصوصی ام و حقوق خوب و بیمه و سنوات خوبی دارم.
آدم آروم، اجتماعی و مقید به واجبات دین هستم، چهره و لباس پوشیدنم متناسب و مردونه (نه اهل جلف پوشیدنم و نه اینکه شبیه آدمای مذهبی ام).
چند سال پیش زمان دوران دانشجویی از طریق یکی از دوستانم با یک دختر خانوم آشنا شدم و به هم علاق
مادر بودن حس قشنگیه که باید هر دختری تجربه اش کنه حتی اگر موقعیت ازدواج به هر دلیلی براش فراهم نشه ، من خودم تصمیم دارم که اگر ازدواج نکردم حتما سرپرستی یه بچه بی سرپرست رو قبول کنم میدونم شرایطش خیلی سخته ولی من تلاشمو میکنم که شرایطشو داشته باشم :)
سلام 
بعد مدتها اومدم به این وبلاگ، من حدودا یه ۸ ماهیه تو یه جای خوب تو بخش امور مالی مشغول به کار هستم، این رو بگم که تو زندگیم خیلی محرومیت کشیدم، شاید تنها نقطه امیدم فقط همین شغلم باشه و میدونم که میتونم توش پیشرفت کنم خیلی زیاد.
۳۲ سالمه و دختر هستم، خیلی بی بی فیس هستم شاید تو نگاه اول یه دختر دبیرستانی به نظر بیام این شغل رو هم با هزار تا امتحان و مدرک بدست آوردم. من همکارم با هم استخدام شدیم از همون روز اول با هم خیلی خوب بودیم و از کار ک
امروزه شمار زیادی از ازدواج ها پس از گذشت مدت زمانی به طلاق و جدایی زوجین ختم می‌شود که واقعا بردباری آن برای طرفین سخت هست. بر  زمینه آمار سازمان ثبت احوال، در سال 95 بیشترین طلاق مربوط به ازدواج هایی بوده که کمتر از یک سال از عمر آن ها قبل هست. در این مطلب به 5 علت اصلی این طلاق های زودهنگام اشاره می‌کنیم.
دلایل اصلی طلاق در ازدواج های امروزی
باورش سخت هست زن و شوهری که با هزاران امید و آرزو ازدواج می کنند، کمتر از یک سال در کنار هم باشند و
سلام دوستان
من یه دختر ۱۹ ساله م. راستش ازدواج هیچ وقت هدف برام نبوده تو زندگیم ولی نمیدونم چرا گاهی با دیدن برخی افراد متاهل که جوان هستن یا افرادی که عاشق و معشوق هم هستند ناراحت میشم. 
در خودم آمادگی ازدواج رو در حال حاضر نمی بینم و فعلا مشغول پرورش خودم هستم، در واقع مستقل شدم اما بازم ته دلم حس میکنم نیاز دارم به همچین کسی تو زندگیم. دوست پسر هم تا به حال نداشتم اما خب دوستام رو که میدیدم منم دلم میخواست، مثلا پیش شون که می نشستی به جای این
سلام
من یه پسر ۲۱ ساله هستم که سال بعد درسم در مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان (رشته راهنمایی و مشاوره) تموم میشه. قصد ارشد گرفتن رو هم دارم. تا حالا هم زندگی معمولی و  بدون ارتباط با جنس مخالف هم داشتم و تا حدودی مقید به دین هستم. 
از شرایط مالی هم یه خونه دوبلکس داریم که خانواده ام طبقه پایین هستن  و می خوام خودم طبقه بالا زندگی کنم (به خاطر مبلغ بالای اجاره). از نظر روحی هم آدم آرومی هستم. قیافه و تیپ و هیکل متوسط و رو به بالایی هم دارم (هم از نظر
سلام
وقت تون بخیر
پسری هستم ۲۱ ساله و رشته تحصیلیم عمرانه، تا دو ترم دیگه درسم تموم میشه و با دختر خانمی آشنا شده ام که از لحاظ فکری و خانوادگی شبیه همدیگه هستیم، از تصمیم جدیم با دختر خانم حرف زدم و ایشون هم تصمیم منو برای ازدواج قبول کردن، اما تا سال دیگه من ۲۲ سالم میشه و بزرگ ترین چالش راضی کردن پدر و مادرم برای متاهل شدنم تو این سن است، لطفا در این خصوص راهنماییم کنید
من در کنار درسم کارهای مربوط به رشته م رو انجام میدم که بعد از اتمام درسم
من اهورا پردل هستم مخلص تک تکتون هستم من اومدم برای کسانی که میخان کنسولی جدید داشته باشن از جمله خودم  که بنظرم کنسولی بهتر از ایکس باکس نیست خدمتتون هستم تا ببینید چرا و چگونه ایکس باکس از نظرم بهترین
کنسوله ممنون از وقتی که برای خوندن این بخش گذاشتین 
 
 
ارادتمند شما اهورا پردل 
 
طبق آمار ها در صورت ازدواج مردهای دهه پنجاه و شصت باز هم حدود یک میلیون! دختر دهه شصتی موفق به ازدواج نمیشوند و شاید مجبور باشن تا آخر عمر مجرد بمونن.
پسرای دهه شصتی در یک اقدام غافلگیرانه برای ازدواج سراغ دخترای جوانتر دهه هفتادی رفتن و دخترای دهه شصتی شانس ازدواج رو از دست دادن!
دخترایی که مسن شدن و با اومدن دخترای ترگل ورگل دیگه شاید چندان بختی برای ازدواج نداشته باشن.
 
پ.ن:شاید بگین از لحاظ مالی و جنسی خودشون رو ارضا میکنن؛اما هیچکدوم مثل
سلام
من پسری هستم ۲۶ ساله و قصد ازدواج دارم، ولی یک سری مشکلاتی دارم که نمیدونم تصمیمم درسته یا خیر. متاسفانه پدر بنده مشکل اعصاب دارن و بازم متاسفانه این ارثی هست تو خونوده ی ما. من با اینکه خیلی شوخ طبع و طنازم و کلا روابطم با مردم خوبه و تقریبا منطقی و خلاق هستم، ولی یک مشکلی که دارم اینکه ضعف اعصاب دارم و زود از کوره در میرم.
به خاطر همین از ازدواج می ترسم. اصلا دختری پیدا میشه که یه همچین منی رو دوست داشته باشه و بتونه تحملم کنه؟ البته من خی
دایی گرامی برادرزاده م( به عبارتی برادر همسر برادرم) فکر کن یه آقاپسری هم سن و سال حالای من؛ تصمیم گرفته با خانومی ازدواج کنه که 2 فرزند داره و هم سن خودش هست. بخش زیبای این ازدواج برای من دو تا دلیل آقا ساسان برای ازدواج با لاله خانوم هست؛ اول اینکه گفته چهارسال وقت گذاشتم شناختمش. حالا که خوب و بدش رو میدونم بذارم کجا برم یه آدمی رو از صفر شروع کنم به شناختن؟ 
و در جواب مخالفت دیگران برای ازدواج یک پسر با خانومی با شرایطی که ذکر شد میفرمایند ب
من یک سوال مهم دارم که خواستم از شماها بپرسم و تا حالا داخل اینترنت پیدا نکردم و توی این وبلاگم نیست و سوالم تازه هست.
سوالم اینه که دخترها و پسرها از چه سنی احساس کردید واقعا نیاز به ازدواج دارید. از لحاظ روحی و جسمی شدید؟
مثلا برای شروع من برای خودم رو میگم؛
من از همون اولش هم ازدواجی شدید بودم ولی خب به هیچ وجه نیاز جنسی خودم از سن ۲۷ به بعد که الان نزدیک ۳۰ هستم رو نمیتونم با قبلش مقایسه بکنم، یعنی قبلا فکر میکردم خیلی زیاد بود ولی الان دیگه
ازدواج ، اتفاقی فوق العاده خوب برای هر فردی که به بلوغ می رسه و متاسفانه این روزها و حتی این سال ها حال خوشی نداره ! چه روزهای خوشی بود وقتی که هر از مدتی خبر ازدواج اقوام رو می شنیدیم و دعوت می شدیم ، با این وجود که زیاد اهل مراسم نبودم ولی از ته دلم خوشحال می شدم که این پیوند مبارک اتفاق افتاده و دو تا جوون سر و سامون گرفتن :)
علت های مختلفی در این که آمار ازدواج کم شده وجود داره و قطعا اکثرش بر می گرده به کم لطفی و بی تدبیری مسئولا اما نمی شه همه
من آنقدر درمورد خودم نمیگم تا ریا نشه.. خب من هم رپکن هستم مثل خیلیا که میخوان تو این جایگاه و تو این لول کاری باشن....از خودم تعریف نمیکنم هیچوقت.... اما اینو میدونم هم من هم آدمای دورو اطرافم که قالبن موزیک نسل جدید ( چهارم ) رپ پارس رو گوش میدیم تا با فضای این نسل آشنا بشیم و سطح خودم و لول کاری هم نسل های خودمو ارزیابی کنم ، به این موضوع پی میبرم که من از خیلی از رپکن های نسل چهار و گاها نسل سوم قوی تر هستم اینو من نمیگم که شما فکر کنید داره از خودش
ازدواج و تشکیل خانواده و بخش مهمی از زندگی آدمی است و گریزی از سختی ها و آسانی های آن نیست. اما بحث اینجاست ما باید این سختی‌ها را تحمل کنیم تا شاید روزهای خوش بیاید؟
هرگز ما به این جهان نیامده ایم تا خود را بکشیم، تا به خود رنج دهیم. کافیست شما به مشاوره ازدواج بروید تا مسائل خودتان به ویژه مواردی که گمان می کنید به رابطه تان آسیب می زنند حل شود و علاوه بر آن یاد بگیرید اصول زندگی مشترک بر اساس نظر مشاور ازدواج خوب در تهران و با این فرهنگ چگونه
سلام
وقتی دارم این متن رو می نویسم حالم خیلی خیلی بده، چون افسردگی و وسواس دارم، شرایط ازدواج رو ندارم، وجدانم قبول نمیکنه با افسردگی برم خواستگاری، من بهترین روان پزشکان رو رفتم، بهترین مشاوران رو رفتم، اما فایده نداشت، تنهایی خیلی بهم  فشار میاره، افسردگیم رو بیشتر میکنه، با اینکه اخلاقم خوبه و به قول خانواده ام و دوستانم ظاهر خوبی دارم، رفقا بهم میگن کسی که زن تو بشه خیلی خوشبخته، اما از درونم خبر ندارن که چقدر آشفته ست و حالم بده و خیل
هر وقت از یکی دلخور میشم به خودم میگم !hate is heavy توی رابطه ها اونقد به فکر خودم هستم که سعی میکنم تنشی ایجاد نکنم. طالب آرامش و دوستی هستم که همیشه سکوت میکنم و اگر جواب بدم و چیزی رو از تعادل خارج کنم دلم برای آرامش تنگ میشه و پیش خودم احساس گناه میکنم. چون همیشه چند کیلوبایت از قضاوت کردن هام میره واسه درک کردن طرف مقابل. و همیشه چیزی برای درک کردن طرف مقابل هست.
من همیشه میتوانم درکتان کنم و کنار من تقریبا همیشه کفه به سمت شماست.  اما وقتی تو
من یه دختر 24 ساله هستم و معلم. 
از نظر قیافه عادی و از نطر وضع مالی خانوادگی متوسطیم . 2 خواهر و 1 برادر بزرگتر از خودم دارم که‌ هیچ کدوم از اون ها ازدواج نکردن. اون ها هم تأ حدودی شاغل هستند. شاید خیلی از شما فکر کنید که‌ دختر معلم خواستگار زیاد داره اما این موضوع اصلا در مورد من‌ درست از آب در نیومده! تا 2 سال قبل خیلی به‌ ازدواج فکر نمیکردم و همین باعث شد که‌ اون تعداد کمی خواستگار رو هم که‌ داشتم جواب رد بدم، البته خیلی ناراحت نیستم چون آمادگ
سلام
من یه دختر هستم، چند ماه پیش با آقا پسری وارد آشنایی ازدواج شدیم، ایشون خیلی مصمم به ازدواج با من بودن، منو خیلی دوست دارن منم ایشون رو واقعا دوست دارم، راستش قبل ایشون اصلا قصد ازدواج نداشتم وقتی ایشون ازم خواستگاری کرد بخاطر اینکه ازشون خوشم میومد باهاشون آشنا شدم . 
اگه با ایشونم ازدواج نکنم دیگه قصد ازدواج با شخص دیگه ای رو ندارم، ولی این وسط مشکلی وجود داره، مشکلم مربوط به یکی از اجزای بدنم هستش که یه جور زیبایی واسه ی خانم ها حسا
انواع ازدواج موفق همراه با یک گزینۀ اضافی
می‌خواهم از شما بپرسم که آیا واقعاً به دنبال یک ازدواج موفق می‌گردید؟ پس باید بیخیال تمام آن حرف‌ها و آدم‌هایی بشوید که می‌گویند باید چه کار کنی و چه کار نکنی. البته یادگرفتنِ برخی موضوعات و پیش گرفتن‌شان اصلاً اشکالی ندارد، چرا که به هر حال ارزش خود را در جایگاه خود دارند، اما ممکن است عواملی حتی بنیادی‌تر از این‌ها، برای موفقیت در ازدواج وجود داشته باشند.

ادامه مطلب
مدتهاست که 
نمی دونم چطوری بنویسم 
مدتهاست یعنی چند وقت? روزها? هفته ها? ماه ها? 
نمی دونم 
اما انگار حس می کنم 
نمی دونم 
اول اینکه خیلی از چیزای دنیا برام الکی شده 
دوم اینکه ازدواج همچنان یه رویاست اما دیگه باورم شده که دیری نپاید که نیازم تمام بشود 
دیگه تو فامیل پدری چون تا حد خوبی (خوب برای خودم) احترام دارم احساس آدم بودن می کنم 
این حس رو تو خانواده ی خودم اون قدری که میخوام، ندارم
در فامیل مادری هم کم دارم اما هست 
در محل کارم هم خیلی ک
 
مشکلی که من الان چند ساله که پیدا کردم،
اینه که،
 
واقعا نمیفهمم ازدواج به چه دردی میخوره.
 
یعنی پوینت کاغذ امضا کردن چیه؟
 
چرا من باید کاغذ امضا کنم و خودم و بقیه رو توی دردسر احتمالی بندازم و شاید علاقه م به شریک زندگیم بعد ازون ازدواج کم هم بشه و حس کنم محدود شدم یا حالا وای چه خبره؟! که چی بشه؟! وقتی که میشه بدون کاغذ هم عاشق بود و با علاقه بیشتری زندگی کرد؟
 
الان این روزها کشورهای بسیاری دوست دختر پسری یا نامزدی رو به اندازه ازدواج قبول
همیشه از سال های بعد ازدواجم خجالت میکشم. نمیدونم این چه حس لعنتیه که من دارم، این حس حتی منو از عروسی گرفتن و رفتن سر خونه و زندگیم نگران میکنه. من نامزد دارم. حس اینکه بعد ازدواج همه ش منو در همه حال میبینه، مثلا وقت هایی که از خواب بیدار میشم یا وقت هایی که گلاب به روتون از دستشویی بیرون اومدم یا میخوام برم دستشویی یا دیگه مثل وقت هایی که بیرون همو میدیدیم در بهترین حالت نباشم منو توی فکر خودم خجالت زده میکنه.
البته اعتماد به نفسم خوبه و مشک
#ابراهیم رفیعی هم اکنون فردی ۲۶ ساله می باشم که به تمام آرزوهایم که دوست داشتم و امیدوار بودم برسم نرسیدم همش تقصیر نداشتن سرمایه هست واسه ما دیگه هیچ کس وجود نداره ضامنمون بشه من دوست دارم خودم اوستای خودم باشم کسی نتونه بهم دستور بده و کار غلط رو به من یاد بده یا‌ بخواد چیزی که دلش میخاد از من بسازه من دوست دارم اون چیزی که هستم و مطمئنم میشم رو از خودم بسازم البته اینا همش فکره خودمه من الان واقعا خودم واسه خودم کار میکنم یعنی خودم اوستا و
یک سوال دارم که دوست دارم خانم های خانواده برتر نظر بنویسن چون سوالم فقط از خانم هاست.
من خودم قبل از اینکه به آستانه 30 سالگی برسم خیلی حوصله بچه کوچیک ها رو داشتم، هر چند هنوزم سر حالم و برای کارهای خودم با حوصله، ولی برای خیلی از کارها دیگه حوصله و انگیزه و شادابی قبل رو ندارم. هر چند در کل خیلی اکتیو و عالیم اما خب با چند سال پیش فرق کرده از نظر انگیزه ام برای ازدواج و رابطه با دختر و داشتن حس به جنس مخالف.
اشتباه برداشت نکنید غریضه ام تقوت هم
من محمدامین ربیعی نژاد هستم  ۱۶ ساله از خوزستان :)
طراح گرافیک رایانه و طراح وب  :)
کار من دیزاین/طراحی  هست. لوگو ،پوستر،قالب وب،وب،کارت ویزیت و...
من چندین سال هست در این کار هستم و خود را به یک دوستار هنر گرافیک 
معرفی میکنم ، من مدیر یه آکادمی مجازی هستم به نام آکادمی مارن شما میتوانید 
آکادمی من رو داخل فضای مجازی دنبال کنید ،
کار های گرافیکی من و... در فضای مجازی انتشار داده میشن و میتوانید آن هارو نگاه کنید و امید کار هستم لذت ببرید :)
من مد
دختری 28 ساله هستم که شغلی ندارم و اوضاع مالی بدی دارم، همه مردم را می بینم که ازدواج می کنند و تشکیل زندگی میدن ولی من هیچ علاقه ای به ازدواج ندارم و نسبت به ازدواج کاملا سردم، قصد دارم تمام عمر مجرد باشم ولی از آینده میترسم.
از اینکه بی خانواده و بی کس و کار بمونم. از اینکه تو تنهایی مطلق دفن بشم، از اینکه مریض و زمین گیر بشم و هیچ فریاد رسی نباشه، پدر و مادرم رفته بودن مکه و به تازگی برگشتن، تمام مدتی که اون ها نبودن من تو خونه تک و تنها بودم، ا
هر وقت از یکی دلخور میشم به خودم میگم !hate is heavy توی رابطه ها اونقد به فکر خودم هستم که سعی میکنم تنشی ایجاد نکنم. طالب آرامش و دوستی هستم که همیشه سکوت میکنم و اگر جواب بدم و چیزی رو از تعادل خارج کنم دلم برای آرامش تنگ میشه و پیش خودم احساس گناه میکنم. چون همیشه چند کیلوبایت از قضاوت کردن هام میره واسه درک کردن طرف مقابل. و همیشه چیزی برای درک کردن طرف مقابل هست.
من همیشه میتوانم درکتان کنم و کنار من تقریبا همیشه کفه به سمت شماست. تا زمانی که 
سلام
من ۲۸ سالمه یه سری مشکلات داشتم تو زندگیم، انگاری هر سالی که می‌گذشت برام این مشکلات برام بزرگتر و عذاب روحیش هم دارن بیشتر میشن، هر آدمی ممکنه ویژگی های بدی داشته باشه، منم مستثنا نیستم ولی فکر میکنم ویژگی های بدی که دارم واقعا برای هر آدمی غیر قابل تحمله.
هر لحظه از روز ممکنه بهشون فکر کنم و عذاب بکشم، مثلا آدم دمدمی مزاجی هستم، این بدترین ویژگی یه آدم نیست؟!، الان میگم میخوام ولی بعد میگم نکنه... مثلا دوست دارم ازدواج کنم، تا حالا شده



آیا عشق بعد از ازدواج می آید؟








برای یک ازدواج موفق عشق کافی نیست‎
 
عشق قبل
از ازدواج ممکن است باعث از بین رفتن علاقه و شوق رسیدن به رابطه ی پایدار
یا ازدواج شده و مخصوصا مردان را از رسیدن به هدف رابطه و ازدواج منصرف
کند.در مورد ایجاد عشق بعد از ازدواج باید بگویم درصورتی که انتخاب شما
انتخاب درستی باشد بعد از ازدواج با شکل گیری صمیمیت های جسمی و عاطفی به
مرور عشق آتشین همراه با لذت به وجود خواهد آمد.
ادامه مطلب
سلام خدمت همه ی دوستان خانواده برتری
جوانی هستم فارغ التحصیل رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی. سطح درسی من راستش خیلی خوبه و ان شاء الله در مقطع ارشد در یکی از بهترین دانشگاه های مهندسی همراه با چند مقاله isi و معدل بالا سال آینده فارغ التحصیل خواهم شد. به خاطر شرایط نا مناسب اقتصادی قصد مهاجرت به کانادا دارم و مطمئن هستم که از بهترین دانشگاه های این کشور میتونم پذیرش همراه با تمام هزینه های زندگی بگیرم چون روزمه ام خوبه.
من دوست دارم ازدواج ک
با سلام
پسری مجرد از اهواز هستم، شرایط مادی ازدواج دائم رو اصلا ندارم، می خواستم بدونم برای ازدواج موقت در اهواز چطور اقدام کنم؟، مکانی مختص این کار هست؟
مرتبط:
برای ازدواج موقت در اهواز چطور اقدام کنم؟
آیا ازدواج موقت میتواند عامل بازدارنده زنا در ایران باشد؟
چند تا سوال در مورد ازدواج موقت
ازدواج موقت چه وقت هایی خوبه ؟
 ازدواج موقت یا زنا ؟
ازدواج موقت=زنا؟ بله یا خیر؟ "مسئله این است"
بین من و دختری که تن به ازدواج موقت داده فرقی نیست ؟
اگ
سلام به همه خانواده برتری های گل و عزیز
یک هفته ای هست که برای پرسیدن سوالم دو دلم . چون اینقد به نظر خودم غیر عادی و مسخره هست که حتی بهم بخندید .
ولی خوبیش اینه که شما منو در واقعیت نمیشناسید و حتی اگرم مسخرم کنید !
من یک دختر جوان هستم که کلا اهل دوست و رفیق و بیرون رفتن از خونه و دور همی های دوستانه و... نبودم از اول. همین جوری تو خونه بزرگ شدم  سرم تو درس بود و کتاب و اصلا رغبتی به رفتن در اجتماع،حتی عروسی و عید دیدنی و... نداشتم .
درونگرا و خجالت
یه دوستی دارم سال کنکور یه ازدواج کرد که بیشتر به تشویق خانواده ش بود و خب سال بعدش هم جدا شد. نه تو حرفاش، نه تو شبکه های اجتماعیش، نه پیامرسان هاش نه چشم هاش خبری از عشق نبود. 
امسال دوباره ازدواج کرد. هم قبل از ازدواج خودم کلی درباره اینکه "باید دوست داشته باشی طرفت رو" نصیحتم کرد، هم قبل ازدواج خودش یکمی ازم سوال پرسید.
و خب حالا من دوست داشتن رو میبینم از پشت چشماش میبینم، از بیو تلگرام و اینستاش و مطمئنم وقتی ببینمش در چشم هاش :)
زیاد اهل اب
ممکن است شرایط به گونه‌ای برای شما رقم بخورد که قصد ازدواج با مرد مطلقه را داشته‌باشید. اما پیش از آن لازم است تمام جنبه‌های این تصمیم را در نظر بگیرید و با آگاهی و شناخت کافی وارد زندگی مشترک شوید. ازدواج یک زن مجرد با یک مرد مطلقه عموما قابل قبول‌تر از ازدواج یک زن مطلقه با یک مرد مجرد است. درصورتی که قصد ازدواج با مرد مطلقه را دارید ابتدا دقت کنید که فرد با معیارهای شما مطابقت دارد یا نه و سپس مسائلی مانند علت جدایی و مدت جدایی را در نظر بگ
امروز مثل چی به خاطر دیروز پشیمون بودم... از خدا شرمندم....دیروز با وجود اینکه حضورش رو توی تک تک لحظاتم احساس کردم اما وقتی رسیدم خوابگاه کارهایی کردم که اصلا دلم نمیخواد به یاد بیارم.
امروز هم دیر رسیدم سر کلاس و بچه ها در پیرامون ازدواج مدرن و سنتی مباحثه داشتن
من به هیچکدوم از این دو شیوه اعتقادی ندارم بلکه شیوه ی خودم رو برای زمانی که احیانا خواستم ازدواج کنم می پسندم اونم تلفیقی از این دوتاست یه ازدواج عاقلانه بعدا عاشقانه
امروز کلا عمو
زندگی کردن زیر یک سقف یک واقعیت است و با شخصیت‌های واقعی زن و شوهر سر و کار دارید و جایی برای رویا پردازی نیست.
شناخت درست از تفاوت‌ها و شباهت های بین دختر و پسر و خانواده های کمک می کند تا با شناخت از این تفاوت ها با دید باز تر و آگاهانه تر تصمیم گیری کنید.
در تصمیم گیری قبل از ازدواج باید به تفاوت ها و بعد از ازدواج بیشتر به شباهت هایشان اهمیت بدهید، زیرا توجه به تفاوتها، به انتخاب عاقلانه کمک می کند و اهمیت دادن به شباهت ها بعد از ازدواج، موج
سلام 
من پسری هستم با سن ۲۱_۲۲ سال و دانشجوی یک رشته خوب هستم که بازار کار خوبی هم داره و ۲_۳ ترم دیگه فارغ التحصیل میشم. خانوادم وضع مالی متوسط به بالا داره و کم جمعیت. لازم هست قبلش اینو هم بگم که چند سال قبل در نوجوانی رابطه ای با یک دختر خانم داشتم که علاقه ای ناشی از همبازی کودکی بودن بود که البته خوشون پیشنهاد دادن و توسط خودشون هم تمام شد و به جز این تا حالا تجربه ای در این زمینه نداشتم . 
موضوعی که میخوام مطرح بکنم مربوط به علاقه مندی من به
الان ک فکر میکنم اصلا دوست ندارم ازدواج کنم
ینی دوس دارم فقط با یک نفر ازدواج کنم ن خانوادش
من بهش دروغ گفتم ک با رفت وآمد مشکلی ندارم چون اون موقع فکر نمیکردم منظورش در این حد باشه!!
من خودمو میشناسم و در خودم نمیبینم ماهی سه چهار روز یا بیشتر بیشتر از ده نفر آدم تو خونه م باشن
من آدمی نیستم که فضای شخصی نخوام
آدمی نیستم ک بتونم با یک گروه آدم دیگه توی ی خونه زندگی کنم!
من بهش فکر کردم چون میدونستم خانوادش کیلومتر ها دورن
اما نمیدونستم رسمشون م
دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب صوتی ازدواج بدون شکست ویلیام گلاسر ...ketab9.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب صوتی ازدواج بدون شکست ...دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با تئوری انتخاب) اثر دکتر ... نویسندگان: دکتر ویلیام گلسر و کارولین گلسر مترجم: دکتر علی صاحبی دسته ...
دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با ...bookmax.ir › دانلود-کتاب-صوتی-ازدواج-بدون-شکست-حل-م-2دانلود ک
طالع بینی و پیشگویی ازدواج









هر گاه بخواهید حساب کنید که آیا آقای (... ) زاده (...) با خانوم (...) زاده (...) می توانند ازدواج کنند یا نه؟آیا ستاره این دو نفر با هم جفت هست یا نه؟و در آینده تا آخر با هم زندگی میکنند یا نه ؟
ادامه مطلب
روزی کسی بود که از آینده‌های دور حرف می‌زد بدون‌ این‌که بگوید من هستم و می‌مانم.روزی کسی بود که حمایت می‌کرد بدون این‌که بگوید تکیه کن و من هستم.روزی رفت و من ماندم با ناباوری و دخترانه‌های احمقانه‌ای که جابه‌جا شد و بازی گرفته‌شد.
حالا کسی هست که محکم و مستقیم می گوید من هستم و می‌مانم.حالا کسی هست که همیشه حمایت کرده و گرما بخشیده و امن بوده.حالا کسی هست که عمیق است.اما دخترانه‌های ترک خورده‌ی من حالا به هر حرفی بدگمان‌اند و پر از ت
چراا بعضی خانم ها انقدرررر دوست دارن حرف بزنن؟؟
نمونه اش بنده...
البته چندساله که خودم رو خیلی محدود کردم
ولی بچه که بودم، از اینهایی بودم که یک ریییییییز حرف میزدم :)
قوه خیالم هم قوی بود
یه عالمه چیز هم میساختم و میگفتم.
بعد کم کم یاد گرفتم که بنویسم.
نوشتن رو که شروع کردم حرف زدنم کمتر شد.
کمتر
و کمتر...
الان به جایی رسیدم که به زور از زبونم حرف می‌کشن.
اماا...
خب این جلوی انحرافاتی رو گرفت، ولی خیلی هم خوب نبود.
چون من تنها شدم. چون روابط اجتماعی
سلام عرض میکنم به تک تک اعضا
من پسری ۲۲ ساله هستم، خانه دارم و دانشجوی یک رشته خوب در دانشگاه دولتی ام، آدم احساسی هستم، چهره نسبتا خوبی دارم،  اهل کار هستم و ...
حالا برم سر اصل مطلب؛
حدود هشت ماه پیش تصمیم به ازدواج گرفتم، اون روزی که تصمیم گرفتم ازدواج کنم فکر میکردم خیلی راحت همسر مد نظرم رو پیدا میکنم، اصلا به این فکر نمیکردم که تازه مشکلم شروع شده، پیدا کردن یک فرد مناسب خودش تازه یک پروسه جدیدی هست که من قبلا بهش فکر نکرده بودم.
الان
 
اقامت ازدواج در آلمان
به طور کلی اقامت ازدواج در آلمان با شهروندان خارجی می تواند صورت گیرد جدیدا به دلیل سوری بودن ازدواج در این کشور قوانینی تصویب شده است. در صورتی که ازدواج قانونی باشد و مجوز اردواج برای هر دو صادر شود. شهروند خارجی برای اقامت ازدواج در آلمان باید شرایطی را فراهم کند ، مانند سن و گواهی های مربوط و عدم موانع ازدواج، همچنین ازدواج در کشور آلمان به صورت مدنی باید انجام شود.

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها