نتایج جستجو برای عبارت :

خواستگاری دارم که قبلا در دوران عقد جدا شده

سلام
خواستگاری دارم که قبلا در دوران عقد جدا شده. کمتر از یک سال عقد بودن و بعد به دلیل اینکه متوجه شدن اون خانم به شخص دیگه ای علاقه داشته و حتی خیانت میکرده جدا شدن. اون خانم بلافاصله با اون شخص ازدواج میکنه ...
مرد تحصیل کرده، محترم و خوش اخلاقی هستن و خانواده خوبی دارن ، مشکل مالی هم ندارن. اما مسئله ای که هست اینه که به دلیل شکستی که در آشنایی قبلی براشون پیش اومده احساس ترس نسبت به ازدواج پیدا کرده و نمیتونه تصمیم قطعی بگیره. 
ادامه مطلب
مداح با صدایی که نایی برایش نمانده و از عمق دلش می‌آید می‌خواند.‌..
تو این دنیا
من تو رو دارم...
بهت خیلی
خیلییی بدهکارم...
بذار عالم همه بدونن من... دوست دارم...
کمم اما
عاشقت هستم...بهت خیلیی خیلییی وابستم...
به غیر از تو، من کی رو دارم
دوست دارم...
.
قبلا هم پرسیده بودم آیا ما را هم با همه خطاهایمان به اندازه علی اکبرتان دوست دارید؟
ابله داستایوسکی و آبلوموف گنچاروف رو همراه یه کتاب آبکی از جوجو مویز از کتابخونه گرفتم به قصد مرگ کتاب میخونم که فقط فراموش کنم تنها هستم 
و به حد خودکشی عروسک می سازم 
خوبی این تنهایی اینه که باز برگشتم به دوران خوب کتابخونی گذشتم 
ادبیات روسیه هم که واقعا حالم رو خوب میکنه
فقط اینبار احتمالا یه کار بد بکنم و ابلوموف رو به کتابخونه برنگردونم 
و برای مدتی طولانی تمدیدش کنم و پیش خودم نگه دارم 
اخه بعد از دوسال دوباره تو کتابخونه دیدمش قبلا
همیشه دلم میخواست همه دفتر خاطراتامو نگه دارم واسه دوران پیری ، حالا خیلی رویایی در کنار نوه و نتیجه فک نمیکردم...
یه گوشه سالمندان تک و تنها بشیتم بخونم
ولی دیگه عمرِ به این کوتاهی نمیخوامش، همشونو میدم بازیافت :/ والا جز زباله خشک میدم بره... البته ک ی سریاشو تو ۱۸ سالگی ریختم دور... ولی میدونین‌که هرروز تو دفتر چن صفه بنویسی خیلی میشه...
هرچی مدرک و اثر انگشت تو این فضای مجازی گذاشتخ بودما
قبلا پاک کرده بودم
ولی امروزم همه چتارو دو طرفه دیلیت
فرزندم 
در مکتب ولایت برای رشد روحت ، مثل رشد جسمی ات، دوران امیری داری... بعدش دوران اسیری و تربیتی داری... و ان شا الله بعدش دوران وزیری داری... و اگر قابل بشی دوران اب شدن یا ام شدن هم داری...
بدون که نه در جمال و نوازش دوران امیری باید توقف کنی...
نه در جلال و تشر دوران اسیری...
و نه وقتی در دوران وزارت به اختیارت خیلی احترام میذارن و تو رو صاحب رای میدونن...
همه اینها باید باشه اما اگر در اون جلوات غرق بشی متوقف میشی...
یکی از چالش های دوران عقد این است که آدم دچار تعدد اولیاء می‌شود! یعنی اگر قبلا در انجام کارهایش جلب نظر مثبت پدر و مادرش و راضی کردن آن ها لازم بود، الان نه تنها جلب رضایت مادر و پدرش و همسرش بلکه جلب رضایت مادر و پدر همسرش هم اهمیت پیدا می‌کند. ( چون لازم و واجب است.)
و همه چیز تا وقتی خوب است که نقطه نظرات این عزیزان ما در یک راستا باشد، و اگر نباشد، دهان و روح و روان آدمی با هم جر واجر می‌شود. و این آیه شریفه پیش چشم انسان نقش می‌بندد که: أ أرب
خب دوستان و رفیقان،
 
امشب و شاید هم روزهای اینده
 
براتون یه خاطره واقعی از دوران مدرسه خودم تعریف خواهم کرد.
 
و اونجا درک خواهید کرد که چرا یه سری اخلاقها در من هست،
 
مثلا خجالتی هستم، مخصوصا وقتی یکی رو میشناسم، ولی خوب نمیشناسم، یعنی اولش که منو میبینین میگین واو این چه اجتماعی هست! ولی اون مال لحظه های اوله.
یا تا مدتها قوز میکردم و حتی الان هم این رو دارم، خفیف تر، ولی دارم،
یا برام بجه اوردن یه تابوی وحشتناک شده. الانم حس میکنم بچه اورد
دارم دینی میخونم نوشته که:
یکی از نتایج اخلاص، حذف موانع و کارهای دور کننده از خدا از زندگی انسان است.
فک کنم جواب یکی از سوالای زندگیمو گرفتم...
همیشه میپرسیدم چرا من یه سری مشکلات دارم یا چرا من به اون راه ها کشیده میشدم درصورتی که بعضیا همین مسیرو خیلی هموارتر و بدون این همه مانع رد میکنن؟
یا اینکه چرا قبلا من دچار این دشواریا و مسایل نمیشدم
اره چون قبلا ادم بودم!
 
۱. برنامه ریزی برای سال جدید
۲. یه دعوت به چالش داشتم:دی
۳. سوپ رشته خوشمزه 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*هشت تا لبخند ۹۸ ایه من*
- مامان شدن دوس جونم خیلی خوشحالم کرد و دل تو دلم نیس که نی نی شو ببینم ♥ + مامان شدن جاری کوچیکه با اون نی نی مماخ گندش + مامان شدن دختر خاله جان .. با اینکه هنو نی نی شو ندیدم از نزدیک ولی عاشق لپای تپلشم + مامان شدن ارکیده مهربون با اون نی نی شو خط ریشش:دی ♥
- پسر شیرازی نیروانای مهربون و عز
سلام
لطفا دوستانی که تجربه ی زندگی با مرد طلاق گرفته داشتند پاسخ بدن. آقایی که قصد آشنایی و ازدواج باهاش رو دارم 33 سالشه، در دروان عقد از همسرشون جدا شدن، علتش هم به گفته ی خودش این بود که نامزدش حرف گوش کن نبود و دائم به دهان مادرش نگاه میکرد و نظر خواهی میکرد و کلا شخصیت آبرو ریزی داشت.
میخوام بدونم احیانا چه مشکلاتی قبل و بعد ازدواج وجود داره؟ جلسه ی خواستگاری تون چطور گذشت؟ 
از طرفی وقتی برای تحقیق به نامزدش زنگ زدم خیلی عصبی بود و گفت حاض
من میخواستم در مورد یه موضوعی باهاتون مشورت کنم. اونم ازدواج با کسی هست که قبلا مثلا تو دوران عقد جدا شده با یه شخصی که مجرده، و اینکه تا حالا به چنین موضوعی برخورد نکرده بودم و حالا که بهم پیشنهاد شده و ایشون به دلم نشسته دوست دارم نظر بقیه رو هم بدونم، که خوبه یا نه یا چه مشکلاتی به همراه داره و غیره.
در حال حاضر برام یه موضوع غیرممکنه چون تو ذهنم هیچ پیش زمینه نداشتم که یک روز ممکنه چنین شخصی سر راهم قرار بگیره، شاید هزاران موضوع در مورد از
من 4 سال هست که دارم کار میکنم
کارهای مرتبط با رشته م ولی مختلف ...
پارسال داشتم به این فک میکردم که حیف شده و چند تا شاخه رو عوض کردم و چیزایی یاد گرفتم که واقعا هیچوقت به کارم نمیان.
الان یه چیزایی رو متوجه شدم که هر چیزی که یاد بگیریم در نهایت یه روزی به ما کمک میکنه
الان هم دارم از اندوخته هایی استفاده می کنم که قبلا یاد گرفتم و یه زمانی حس میکردم به دردم نمیخورن
 
در دوران نامزدی چه سوالاتی بپرسیم تا بهترین نتیجه را بگیریم؟ این سوال بسیاری از بازدیدکنندگان سایت روانشناسی ویکی روان است. خب، دوران نامزدی یا دوران آشنایی یکی از مهم ترین فصل های پیش از ازدواج است که باید با دقت زیادی طی شود، اما سوال این است که در دوران نامزدی چه سوالاتی بپرسیم و چه دل مشغولی هایی داشته باشیم؟ در ادامه این مطلب به مهم ترین سوالات دوران نامزدی از دید روانشانسی و علمی میپردازیم.
منبع : در دوران نامزدی چه سوالاتی بپرسیم
تغییرات چهره در دوران بارداری
در دوران بارداری بدن تغییرات زیادی می کند این تغییرات می تواند در قسمت صورت باشد.یکی از شایع ترین مشکلات پوستی صورت زنان در دوران بارداری لکهای رنگی و بیشتر قهوه ای است
به ادامه بروید
ادامه مطلب
روش استراحت کردن در دوران بارداری
دوران بارداری لذت بخش خواهد بود اگر بدانید که این دوران را چگونه بگذرانید.یکی از مشکلات خانم های باردار خوابیدن و استراحت کردن است اما نگران نباشید ما به شما می گوییم چگونه استراحت کنید
به ادامه بروید
ادامه مطلب
جدا از اینکه هیچ وقت تو وبلاگم زیاد فعال نبودم :) ( نه جان من ادعای فعال بودنم بکن! ) — شمایی که نیشتو باز کردی و تو دلت داری به من می خندی ! اره شما ! حواسم بهت هستا. جمع کن لب و لوچه تو :| — ولی خب مهر ماه بود که استارتشو زدم ( الان که چی؟  باید خوشحال باشیم مثلا؟ )
روی صحبتم با کساییه که منو اینجا می خونن یا قبلا می خوندن و حتی شمایی که بعدا میای می خونی :) ( یعنی میخوای بگی هنوز کسی بهت سر میزنه؟ )
اقایی که یواشکی اومدی سر زدی اینجا و فکر کردی من نفهمید
علت تاخیر پریود در دوران عقد چیست؟
بسیاری از خانم‌ها پریودهای نامنظم را در دوران عقد تجربه می‌کنند. از شایع‌ترین علت تاخیر پریود در دوران عقد می‌توان به بارداری، استرس، افزایش وزن ناگهانی، عفونت‌های زنانه و... اشاره کرد.

 
ستاره | سرویس سلامت - تاخیر پریود در دوران عقد یکی از استرس‌زاترین اتفاقاتی است که برای خانم‌ها می‌تواند رخ دهد، زیرا احتمال باردار بودن در این دوران بسیار زیاد است. البته علت‌های دیگری نیز می تواند باعث این تاخیر ب
یکی از دوران های مهم زندگی هر زن، دوران بارداری است. این دوران در کنار لذت بخش بودن، با مشکلات متعددی همراه می باشد. از آنجایی که سلامت مادر و جنین در دوران بارداری از اهمیت بالایی بر خوردار است باید از قبل اطلاعات کافی در مورد مشکلات احتمالی به دست آورد.
یکی از این مشکلاتی که ممکن است به وجود آید مربوط به مشکلات دندان است.
یکی از عمده ترین مشکلاتی که زنان باردار دچار آن می شوند، دندان درد و خونریزی لثه در این دوران است. پزشکان علت اصلی این قبی
نزدیکی در دوران عقد یکی از چالش‌هایی است که زوج‌های جوان با آن روبه‌رو می‌شوند. رابطه جنسی در دوران عقد معمولاً با محدودیت‌های خاصی مواجه است. از جمله این محدودیت‌ها می‌توان به عقاید و باورهای فرهنگی و سنتی در این باره اشاره کرد. بر اساس این عقاید افراد باید رابطه جنسی خود را به بعد از ازدواج موکول کنند. اما گرایش و میل شدیدی که در دوران عقد بین زن و مرد پدید می‌آید، عمل کردن به این مسئله را دشوار می‌سازد. اگر شما هم در دوران عقد به سر می
+بعضی اوقات که آدم می شینه و با خودش فکر می کنه،می بینه که چه قدر با قبلا متفاوت شده،چه قدر فرق کرده،اون قدری که هرچی فکر می کنه یادش نمیاد که قبلا چه طوری بوده.قبلا چه طوری رفتار می کرده.قبلا چه طوری می پوشیده.قبلا چه خواب هایی می دیده.قبلا چه چیزهایی رو دوست داشته قبلا چه کتاب هایی می خونده.قبلا چه فیلم هایی نگاه می کرده و خلاصه قبلا چه تیپ شخصیتی داشته.نمی دونه که یک سال قبل چه طور بوده.یک سال بزرگ تر شدم و امیدوارم خانم تر هم شده باشم.​ :) خوش
من در دوران نوجوانی فقط دو تا برنامه تلویزیونی رو تنها نگاه میکردم 
اولیش سخنرانی دکتر قمشه ای بود از شبکه 4 ساعت 10 شب پخش میشد که روزش یادم نمیاد دومیش اما سریال دوران کهن بود که روزای جمعه ساعت 7 از شبکه چهار پخش میشد همیشه در عجب بودم چرا این سریال فوق العاده از شبکه چهار پخش میشه؟ چون 90 درصد مردم شایدم بیشتر شبکه چهار و نمیدیدن ... الان دلم میخواد باز ببینمش نمیدونم بازم همون حسو دارم نسبت بهش یا نه ... ولی خیلی نوستالژی هست :)
پست حریر منو انداخت وسط همون موقعهایی که خیلی با بچه ها جور بودم....
از وقتی از ایران رفتم،هروقت میرم ایران،تنها زمانیکه دارم دل به دل بچها میدم اون زمانیه که خیلی احساس دلتنگی میکنم و دوسدارم به حرفشون بگیرم تا برام بلبل زبونی کنن و من از ته دل بخندم.....
ولی قبلا خیلی بیشتر باهاشون  بودم.....
الان تها کار با فایده ای که منو یاد بچه ها و دوران خوش کودک میندازه اینه که هروقت دارم میام،یه عالمه نقاشیاشونو میارم و کنار برنامه درسی و نقاشیام و کلی اس
دوران بارداری با تغییرات زیادی برای مادران همراه است. یکی از این تغییرات به وجود آمدن استرس در دوران بارداری است که توجه به آن از اهمیت بسزایی برخوردار می‌باشد چرا که عدم کنترل استرس می‌تواند سلامت مادر و جنین را به خطر بیندازد. در واقع احساس استرس در دوران بارداری بسیار شایع است، اما اگر شدت آن زیاد باشد می‌تواند برای مادر مشکلات بزرگی را ایجاد کند. البته جای نگرانی نیست و روش‌های مختلفی برای کاهش استرس در این دوران وجود دارد که لازم است
از دوستانی که رشته تجربی هستن و کسانی که قبلا رشته تجربی بودن و در حال حاضر دانشجوی رشته هایی مثل پزشکی و دندان پزشکی هستند یه سوالی داشتم. 
من قبلا رشته ام ریاضی بوده، الان میخوام کنکور تجربی شرکت کنم برای پزشکی، امشب اومدم برای امتحان چند صفحه اول فصل ۶ زیست ۱ که میگن جزو فصل های سخت زیست هست رو خوندم. بعد هشت تا تست زدم. دو تاش درست بود. چهار تا غلط، 2 تا هم جواب ندادم. به نظرتون اگه خوب بخونم، میتونم از پسش بربیام؟
من بواسطه رشته ای که تو دان
با یکی از بچه هامون تو اینستا در مورد یه چی حرف می زدم
رفتم حموم برگشتم
اینستام ریده
پیامای طرف اومده ولی نمیشه ببینم و جواب بدم
با طرفم رودروایسی دارم موندم چه کنم
فاک‍♀️
قبلا هم اینجور شده بود
بعده یه روز درست میشه
الان میگه این یارو چه بی شعوریه ها :/

بعدا نوشت:درستش کردم✌️
جوانی یعنی شور و نشاط یعنی انسانی با ضمیر پاک و قلبی پر از آرزو, جوانی دوران طلایی است, دوران سلامت جسم و جان, باید قدر این دوره را دانست و باید از جوانان حمایت کرد جوانان نیاز به آموزش دارند, آموزشی صحیح در پر تو توجه همه جانبه مسئولان, فراموش نکنیم جوان یعنی دغدغه, تلاش, اشتغال, جستجوی یار, آرمان, شور و...انسان از بدو تولد تا زمان مرگ سه دوره بسیار مهم را پشت سر میگذارد. دوران کودکی، دوران جوانی و دوران کهولت و پیری، همه ما میدانیم که مهمترین دور
از بخشی از زندگیم شدیدن بدم میاد. به زدر کلی اگ‌ هم بخام بگم کلن از خود قدیمم بدم میاد... اما خب اگ بخایم سال های مدرسه رو در نظر بگیریم، ابتدایی بد ترین دوران زندگی من بوده. شدیدن ادم مزخرفی بودم و ادم های عادیی هم دورن بودن... کلن ایام خوبی نبود! و حالا حس میکنم ی سیلی بدی از اون دوران خوردم و شدیدن جاش درد میکنه... عادم هایی ک دوست نداشتم تقریبن ب زندگیم برگشتن و منم انگار همون عادم مزخرف قدیم شدم!
کاش بگذره... کاش بزرگ شم و ب اون درجه بی اهمیتی برس
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛  همیشه فوتبال با ابراز احساسات عمیق همراه است اما اشک‌ها چیزی عادی در ورزشگاه‌های لیگ جزیره است.
همیشه پول‌های کلان در فوتبال باعث شده تا جنبه انسانی و احساسی آن نادیده گرفته شود اما در ساعت 3:30(به وقت محلی) روز شنبه وقتی علیرضا جهانبخش گل اولش برای برایتون بعد از 18 ماه زد، جنبه انسانی بر او غلبه کرد.
اشک‌های بازیکن ایرانی بعد از پیروزی برایتون مقابل بورنموث به خاطر دوران سختی است که گذارند. او با مبلغ 17 میلی
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم ... دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه ... پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم ...

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
اینقدر هر وقت حالم بد بوده اومدم اینجا نوشتم، که این مدت که حالم خوب بود حاضر نبودم بیام اینجا که اون حال بد برام یادآور نشه..
ولی دلم برای نوشتن تنگ شده و دوست دارم از حال و روزم بنویسم که بعدها یادم نره خاطراتم رو!
خوشی های دوران قرنطینه، هر وقت دلت میخواد بخوابی هر وقت دلت میخواد کار میکنی.. بعد یه مدت خسته میشی.. دلت نظم و صبح زود بیدار شدن رو میخواد.. بعد که این اتفاق میفته، دوباره خسته می شی!
شاید زندگی همینه! یه مدت با یه چیزی حال میکنی و بعد
رابطه تهوع در دوران بارداری و باهوش بودن جنین
بیشتر خانم ها در دوران بارداری حالت تهوع را تجربه می کنند اما آیا حالت تهوع دوران بارداری ارتباطی با هوش جنین دارد؟ جواب این سوال را در ادامه مطلب می خوانید
به ادامه بروید
ادامه مطلب
 
قرآن کریم، مراحل سه‌گانه حیات انسان را این گونه بیان فرموده است: «این خدای بزرگ است که، شما را از نطفه ضعیف آفرید و در شرایط ضعف و ناتوانی پرورش داد. بعد دوران قدرت و جوانی به شما بخشید و سپس روزگار ضعف و پیری را برای شما مقرر داشت.» بنابراین، دوران سالمندی، مانند دوران کودکی و جوانی، یک سیر طبیعی جهان خلقت انسان و در واقع، مرحله پندپذیری، عبرت آموزی و به‌کارگیری تجارب دوران‌های گذشته است.
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبیه شمعم و در سینه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سینه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
امه عاشقانه عباس دوران به همسرش
حسین جابری‌ انصاری به مناسبت سالگرد شهادت عباس دوران، نامه عاشقانه او به همسرش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد.
باشگاه خبرنگاران جوان: حسین جابری‌ انصاری، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه ایران به مناسبت سالگرد شهادت عباس دوران، نامه این سرلشکر خلبان به همسرش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد.عباس دوران، خلبان جنگنده های دوران دفاع مقدس بود که در صبح 30 تیرماه 1361 پس از بمباران پالایشگاه بغداد،
امروز اولین روز دانشجویی بود ... 
یک روزه واقعا خسته کننده و غم انگیز .... روزی که فهمیدم  چقدر این دنیا سخت  ..... چقدر بی رحم .... ...
انگار تازه دارم دارم  با دنیای اطرافم آشنا میشم .....
+ثبت نام حضوری  به مراتب سخت تر و خسته کننده تر بود و بازم خدارو شکر مامان و بابا و عمه حضور داشتند ولی خوب عمده کار بهرعهد خودن بود .
+ امشب برای اولین بار ( البته کمی اغراق چون قبلا  سابقه داشتم  ) خودم تنها در خوابگاه دانشحویی خواهم خوابید .
+ خدارو شکر همین روز اول دوس
نمی‎دونم چرا تمام پست‎هایی که قبلا گذاشتم و نیم‌فاصله‌هاشون درست بوده؛ به هم متصل شده‌ن! بنده حوصله ندارم برم درستشون کنم به هر روی.
مدت مدیدیه که آثاری ازم دیده نشده در این جا. واقعیت امر اینه که یا کار دارم؛ یا اگه کار دستم نیست بی‌حوصله و خسته و شل و ولم! تو این فاصله دوتا دندون عقل هم جراحی کردم و جراحی دوتای دیگه مونده! خلاصه اخبار همین بود، و این که تازه شروع کردم برای ارشد درس بخونم. فقط برام دعا کنید که دانشگاهی که می‌خوام، پرونده‌
نمیدونم دفعه ی چندم هست که این کتاب رو میخونم. فقط میدونم یکی از عزیز ترین کتابایی که دارم. و از یه عزیز دوست داشتنی هدیه گرفتمش که باز درمورد یکی دیگه از عزیزترینهاست. خلاصه که میدونم قبلا خوندمش اما تکراری نمیشه. چقدر دوست دارم مثل سونتاگ بشم. خیلی دوسش دارم.
دیگه امشب خیلی اینجا بودم بهتره برم کار کنم. فعلا تا فردا!
خاطرات زیادی با سید (پسرخالم) دارم. اونم چون اهل خنده بود خاطرات خوشی از خودش به جا گذاشت.
سید همیشه لطف داشت به ما، چه در دوران کودکی و چه در دوران نوجوانی و جوانی. اخلاق تو دل برویی داشت ! علاوه بر اینکه مزاح میکرد ضایع کردن را از بر بود !!
یعنی جوری جوابتو میداد که دیگه حرفی برای گفتن نداشتی !
ادامه مطلب
فقط در یک کلمه ، برگشت به دوران 00-11
نه رمز دومی برای خرید اینترنتی و انتقال وجه و ...
با این سیستم رمز یکبار مصرف چه باید کرد؟؟؟ 
 
اینم دوران خودشو  داره - هعی 
کمتر از 400 مگ از اینترنتم مونده و نمیدونم واقعا
کسی از اینده خبر نداره اما با این وضعیت - خدا اخر و عاقبت منو بخیر کنه
 
#خداحافظی موقت
برنامه کلاس زبان سرجاشه اما شاید حضور من مدتی کمرنگ باشه . بدون من ادامه بدید . من طبق برنامه جلو میرم یعنی همون هفته ای 2 درس ، تا این اوضاع درست بشه
تمام مدتی که اینترنت نبود، خودم را غرق دنیای دهه چهل تا شصت کرده بودم؛ از موسیقی و ادبیات گرفته تا عکس‌‌های آن دوران و خاطرات افراد
فکر می‌کردم خاکستری این روزها به آن دوران شباهت پیدا کرده اما چیزی از امید و شکوفایی آن دهه‌ها نیست
‌بیش از هر زمان دیگری، شیفته این سهدهه هستم، دهه‌های رشد و شگفتی
تمام قهرمان‌های من، تمام علاقه من به ادبیات و هنر ایرانی مدرن وصل می‌شود به آن دوران، آدم‌ها و قصه‌هایِ حالا برایم بی‌معنی شده‌اند
هر روز ق
حالا دارم فکر می کنم چقدر خوبه که تغییر می کنم. چقدر خوبه که بنویسم و این سیر تغییر رو ببینم. قبلا فکر می کردم باید کامل و بی نقص بنویسم. ایرادی در من نباشه حرفم درست و همه جانبه باشه. یک کمال گرایی بازدارنده. اما حالا دارم به مفهوم بهتری از کمال گرایی میرسم. من کمال و خوب رو می خوام نه به این معنی که من کاملم. کمال رو ندارم که می خوامش. به سمت اون میرم. پس باید تغییر کنم. رشد کنم.از جایی به جایی دیگر برم. پیش روی کنم. 
 سکون می تونه دو معنی داشته باشه
حالا درست یک هفته شده که صدایت را نشنیدم بابا جانم.. اما همچنان خوشبختم که چشمانت را دارم.
بغضم بند نمی آید. تحمل نمی کنم. این انتخاب من است! قبلا هم گفته بودم. تو خط قرمز منی. همان نقطه ضعفی که آدم ها اگر با آن امتحان شوند کم می آورند. به خودت هم گفته بودم که تو همانی. تعجب کردی و جدی نگرفتی درست مثل اینکه دارم مزخرف می گویم. یادت هست؟ حالا که این همه در سکوتی حرف هایمان یادت می آید؟ 
-"خدا غول چراغ جادو نیست که هر چه تو می خواهی بدهد.."
عزیزم من دلم م
جهان اسلام در زیر ضربه های استعمار فرصت آن را نداشت که به حول و حوش خود بیاندیشد و اگر چنین میلی هم در بعضی وجود داشت، اروپایی ها، موذیانه آن را به دوران ماقبل اسلام رهنمون و رهبری میکردند تا عالی ترین دوران علم و صنعت را که همان دوران صدر اسلام بود، به فراموشی بسپاریم. به این ترتیب ما را به جای بسیار دوری حواله می دادند که خطری برایشان نداشته باشد_ خطر تجدید حیات تمدن و صنعت و علم دوستی و استقلال.
دوران سنی حدود 17 تا 25 سالگی بهترین دوران زندگی یا طلایی ترین دوران هست که آدمی میتونه مسیرش رو مشخص کنه...
سال ب سال که ب سنم اضافه میشه فراز و نشیب های زندگی شخصیم هم زیاد میشه که الحمدلله بخیر گذشت...
هر سال ک از عمرم میگذره دیدم به دنیا واقع بینانه تر میشه...
آن شاالله بتونم بهترین دوران رو برای زندگی متاهلی و شریک زندگیم رقم زده باشم و رقم بزنم...
الحمدلله بهترین هدیه تولد امسالم رو از خدا گرفتم...
ب امید دیدنش...
#قابل توجه شریک زندگیم: هدف و تلاش
دوران سنی حدود 17 تا 25 سالگی بهترین دوران زندگی یا طلایی ترین دوران هست که آدمی میتونه مسیرش رو مشخص کنه...
سال ب سال که ب سنم اضافه میشه فراز و نشیب های زندگی شخصیم هم زیاد میشه که الحمدلله بخیر گذشت...
هر سال ک از عمرم میگذره دیدم به دنیا واقع بینانه تر میشه...
آن شاالله بتونم بهترین دوران رو برای زندگی متاهلی و شریک زندگیم رقم زده باشم و رقم بزنم...
الحمدلله بهترین هدیه تولد امسالم رو از خدا گرفتم...
ب امید دیدنش...
#قابل توجه شریک زندگیم: هدف و تلاش
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
سلام!!!!!!
آن یو سا !!!!(کره ای)!!!:)))))
یه چند وقتیه دارم روی یه سری تغییرات درونیه خودم کار میکنم!!!
مثلا کلاس نقاشی میرم...راستش واقعا دوسش دارم.....تو دوران مدرسه اینجور کلاسا تو خونه ی ما غدقن بود!!
در واقع تو خونه ی ما درس مهم ترین فاکتور زندگی محسوب میشه و از نون شب واجب تره!!!متاسفانه یا خوشبختانه....؟؟؟
به نظر من متاسفانه!
آخه بابا چقد درس؟یه خورده هم زندگی کنی جای دوری نمیره....
یا مثلا نجوم و ستاره شناسی که بهش علاقه دارم....خانواده مخالفت میکنن که بچ
یه خبر بد تموم نشده بعدیش شروع میشه
چرا کیپاپ دیگه رنگی رنگی نیست
خلاصه مطلب اینکه ونهوو چند وقتی بود توسط یه دختره اذیت میشده و اون دختره خیلی قبلا با ونهوو یه گذشته داشته...
و الانم که دختره رفته همه چیزو جلو رییس کمپانی لو داده و ونهوو هم بخاطر فشار ها و این اتفاقی که افتاده گروه رو ول کرد و کمپانی هم هیچ تلاشی واسه برگردوندنش نکرد:/
این دختره قبلا همین بلا رو سر یه ایدول دیگه هم اورده بوده
تبریک میگم....جایزه نفرت انگیز ترین دختر کیپاپ ۲۰۱۹ ر

علت خونریزی واژن در بارداری چیست؟
 
  
خونریزی واژن در طول بارداری می تواند ترسناک باشد، با این حال امری شایع است و همیشه نشانه مشکل نیست.خونریزی در  بارداریاغلب زنان بارداری که دچار خونریزی واژن می شوند، خصوصا در سه ماهه اول بارداری (هفته های یک تا دوازدهه بارداری)، نوزادانی سالم به دنیا می آورند. با این وجود باید خونریزی از واژن را در این دوران جدی گرفت.
ادامه مطلب
ی حس بدی دارم
هروقت مامانم اینا خونمون هستن علی یکم سرد برخورد میکنه
ساکته و توخودشه
من از این رفتارش بدم میاد
قبلا اینجوری نبود
گرم بود میجوشید و می گفت و میخندید
ازوقتی من حالم بد شده و از اومدن مامانش دلم شاد نمیشه
اونم بدخلقی میکنه
چیزی که عوض داره گله نداره
سلام و عرض ادب!من مصطفی میزانی هستم. مهندس برق گرایش قدرت از دانشگاه سمنان.
در دوران تحصیل و البته پسا تحصیلم دغدغه‌هایی داشتم و دارم که دوست دارم بهشون بپردازم...
خیلی از دانشجوهای دور و اطراف من و صد البته خود بنده نیازهایی داشتم در زمان تحصیل که فکر می‌کنم به هیچ وجه برآورده نشد! و دلم نمی‌خواد عبث و ابتر باقی‌ بمونه. ایشالا که مسیر درستش رو طی کنه به جای خوب هم برسه.
ممنون می‌شم از دوستان عزیزی که دنبال می‌کنن بنده رو، در صورتی که کمکی از
معمولاً یکی از مهمترین مشکلات افراد در دوران نامزدی مشکل «عدم حل درست اختلافات است که پس از مدتی به صورت عادت در آمده و ادامه می یابند و چون کوهی بر روی هم انباشته می شوند. این کوه سراسر مشکل و ناراحتی به زودی زیبایی و شیرینی دوران نامزدی و حتی زندگی مشترک را در زیر سنگینی خود له کرده و همسران را به جان یکدیگر می اندازد چون غالباً شیوه ای که زن و مردها برای رفع تعارض های خود انتخاب می کنند (از نظر عاطفی یا حتی فیزیکی) باعث تحکیم یا تخریب یکدیگر
یه جایی میخوندم ینفر میگفت خدا میدونه چی برای بنده اش لازمه همون رو س راهش میذاره.
اگه فقر لازمه اونو در اون موقعیت قرار میده اگه تنهایی برای بنده اش لازمه در موقعیت تنهایی قرارش میده 
فقط باید بگیم حتما لازم بوده که خدا منو تو این وضعیت قرار داده و بتونیم از اون وضعیت درس بگیریم.
شاید لازمه تو این جمع باشم باید یه چیزهایی ازشون یاد بگیرم. جمع تنهایی من که داره به من یاد میده ارتباط با مردم رو به من رشد و بزرگ شدن رو یاد میده .
خوشحالم که اینجا ه
الان دو روزه بذرهای پریوش رو گذاشتم تو یخچال که سرمادهی بشن. امیدوارم زیاد نشده باشه و سبز کنن. امروز گلدون سفیدی که قبلا توش محبوبه شب بود رو در آوردم خاکش رو زیر و رو کردم . فعلا که وسایلم محدوده و از همین چیزایی که تو خونه داریم استفاده میکنم یعنی یه چنگال و چاقو و قاشق و دستکش‌های ظرفشویی کهنه (که هر دوتاشونم مال دست راست هستن).
خاک رو گذاشتم خوب آب بخوره واسه همین فعلا نمیتونم از حموم خودم استفاده کنم چون گلدونم اونجاس و یه کثافت‌کاری‌ای
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
 توصیه های تغذیه ای در دوران بارداری برای وزن گیری مناسب جنین
تغذیه دوران بارداری بسیار دوره مهم و حساسی برای مادر و کودک است و خیلی مهم است که مادر در
این دوره حواسش به تغذیه خود باشد البته این هم خیلی مهم است که مادر حواسش به وزن و سلامتی
خودش هم باشد. در دوران بارداری تعداد وعده های غذایی مادر می بایست ۵ تا ۶ وعده باشد. در این
دوران مادر حتما باید نکات تغذیه بارداری مناسب خود و کودکش را رعایت کند تا این ۹ ماه را به سلامتی و
خوبی به پایان برس
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
هنوز هفدهم است.چند دقیقه وقت دارم تا بنویسم
قبلا(مثلا دو سه سال پیش) فکر میکردم روزی که 18 ساله بشوم یکی از همان مهمانی های بزرگ خواهم گرفت.دوست هایم تا نیمه شب می مانند خانه.رایتل یکی از آن سیمکارت های لاکچری بهم خواهد داد و می توانم در همه بانک های دنیا حساب باز کنم.این رویا هی روز به روز کمرنگ تر شد تا امروز صبح که بیدار شدم و تا چند دقیقه حتی یادم نیامد که امروز میتواند چه روز خاصی باشد.
واقعیت 18 من این است که دارم زندگیش میکنم.بوی آدامس اکشن
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
در دوران خماری بسر میبرم!
تا وقتی وای فای وصل بود راحت وصل میشدم و تو اینستا میچرخیدم تو نت سرچ میکردم با فراغ بال... هعیییی حالا از ۵شنبه پیش ک اسباب کشون کردیم تازه اینجا فهمیدیم سیمای تلفن و قطع کردن و دیگه ام وصل نکردن و من هر روز دست ب دامن مخابراتم بلکه این ذلیل مرده ها بیان سیم کشی کنن... ازونجا که نت همراه هم بسیار خوب و شریف!!!!! تشریف دارن نمیشه روش حسابی باز کرد
و چقدر این دوران سخته!
البته که جستجوهای من در راستای کسب علم و دانش بوده و هست
میخوام دوتا مطلبو بگم که نباید همیشه اینجا موندگار باشه
اول اونی که مهم نیست
ممکنه برای ۴۰ام اقای شجاعی همونجور که قبلا مامان باهات هماهنگ کرده بریم برای ۴۰ ام ولی چون خطت خاموشه نمیشه
پس خودت از محل کارت بهش زنگی بزن
دومیش دارم تمام تلاشمو میکنم که ۲۰ میلیارد بدست بیارم و اون مرکز که تو رویام هست رو بسازم و به کنک نیاز دارم تمام تلاشمو میکنم
ترو خدا این یک بار پشتم باش بدون تو نمیشه
من میخوام مرکزی بسازم که تو ایران توسعه پیدا کنه پس قدرتمون
دستام خواب رفته‌.
ذره‌ای می‌دونم چی درسته؟ نه.
ذره‌ای تلاش می‌کنم در جهت فهمیدن؟ نه.
حال دارم؟ نه.
خوش‌حالم؟ نه.
ناراحتم؟ نه.
مهمه برام چیزی؟ نه.
با خودم روراستم؟ نه.
حوصله‌ی چیزی رو دارم؟ نه.
اصلا ایده‌ای دارم چی کار دارم می‌کنم؟ نه.
اصلا کاری می‌کنم؟ نه.
این جا رو دوست دارم؟ نه.
جای دیگه‌ای رو دوست دارم؟ نه.
todo: add more useless q&a
آه... الکی سخت می‌گیرم. :)
خدا را شکر میکنم که این دوران را به سلامت طی کردم. الان از همه استرس ها رها شدم...
یک سفر چندروزه میخواهم...
شاید به کرمان
شاید به مشهد
شاید به خوزستان
 
 
اینها سه شهری هستند که در نظر دارم. تا ببینیم کدام میشود. امیدوارم خوش بگذرد 
وی در یک روز زمستانی متولد شد . از بچگی شوق زیادی برای اموختن داشت.او دوران دبیرستان خود را در مدرسه ی بشارت موعود گذراند و افتخارات بسیار زیادی کسب نمود . عرشیا توانست در ازمون هایی نظیر مبتکران و اندیشمند رتبه های تک رقمی در کشور کسب کرد . در هنر نیز توانست رتبه های استانی زیادی کسب کند.در رشته ی کاریکاتور و خوشنویسی رتبه های اول و دوم استان تهران را بدست اورد.
ورزش
او توانست در ورزش هندبال و والیبال با تیم مدرسه اش رتبه ی دوم منطقه و اول منطق
دلتنگ دوران موفقیتم.
دورانی که همه چیز رو دور بود و از همه نظر خوش میدرخشیدم. همه چیز جور میشد، درس و مدرسه، زبان، المپیاد، قرآن، کنکور.
اگر از لحاظ مالی سبک بودم و وزنی نداشتم اما از لحاظ اعتبار و شخصیت، سنگین بودم و قضیه مالی اصلا به چشمم نمیومد.
دلتنگ عزت و احترام سابقم.
نمیدونم چی شد تا به خودم اومدم، همه چیزو از دست داده بودم و تنها خاطرات شیرین اون روزها برام باقی مونده بود.
حالا باید دوباره از نو حرکت کنم و بسازم انچه باید رو. زندگی امروز
قبلا اینجا نوشتم که از وابستگی به آدم ها بدم میاد توی هر زمینه ای خصوصا وقتی یه کاری رو بخوام انجام بدم! 
از بس بی اعتماد به نفس و ترسو بار اومدم که دائم و ناخودآگاه این وابستگی ها پیش میاد و دائم نظرشون رو میپرسم و تایید میخوام واسه کار هام! و بعد که مثلا رفیق نیمه راه میشن چنان آزاری میبینم که نگو و نپرس!
درد دارم درد وابستگی. 
حالا چرا یهو باز اذیتم کرد؟ چون وابسته شدم چون واسه رفتن به کاریابی به یکی از دوستام که اونم دنبال کار میگرده گفتم می
یکی از مهم‌ترین معضلات ما در این قرنطینه تحمل 24 ساعته‌ی برادرهام بوده. دوتا پسر بچه‌ی 10 و 12 ساله درست توی سنی که اوج کنجکاوی، شادی و تلاش برای کشف اطرافشونن و بدتر از همه نه من و نه پدر و مادرم حوصله و توان همراهی و حتی تحمل این حجم از انرژی اونا رو نداریم.
الان هم که دارم این پست رو می‌نویسم ساعت نزدیک به 3 صبحه ولی اون دوتا تازه بعد از یک دعوای مفصل با هم آشتی کردن و دارن تبادل اطلاعات می‌کنن و دارم تلاش می‌کنم بهشون فضا بدم، سعی کنم همراهی
فردا و پسفردا کلی امتحان دارم، دوتا درس تخصصی و سنگین که استادش کلا میانترم بدی یا ندی نمره ای نمیده، خب این داره وسوسم میکنه که نرم امتحان رو بدم و تمرکزم رو بذارم روی پایانترم، نمیدونم این از روی تنبلیه یا درست بودن نظرم.
خب درسارو قبلا یکبار دوره کردم و باید یبار دیگه قبل امتحان دوره کنم اما خب نشد و درگیر کارای دیگه بودم. کلا این هفته از هفته های پر کارو بی برنامم بود، احساس خستگی دارم و دلم یه زنگ تفریح میخواد.
باید یه کاری برنامه ای چیزی
بعضی از دوستان بهم می  گن تو خیلی خوبی.
همتا هم می گفت.
فرشته ای فرشته زمینی

بهشون گفتم و می گم فکر نمی کنم خیلی خوب باشم
اصلا این کار من هیچه.
بهشون گفتم و می گم من اگر آدم خوبی بودم خیلی زودتر از اینها این کار رو می کردم. 
تمام سختی هایی که همتا تو این دوران کشیده
احتمالا اشک شبانه و دشکستگی اش از حرف مردم
تنها خوابی هاش
مبارزه با نفس
وووو
می تونست زودتر تموم بشه.
ولی من ...
البته همتا گفت این دوران برای رشد من لازم بوده و این از بزرگواریش بود‌

ن
امروز لقمه های نون و پنیر و سبزی سفره فاطمه زهرا با من بود ...
مامانم نذر کرده بود...
احساس میکنم واقعا دارم افسرده میشم ...
واقعا خسته ام و به زور دووم میارم تو شرایطی که دارم ...
مامان حال و روزمو میبینه از طرفی باهام دعوا میکنه و از طرفی برای اینکه حالم خوب بشه همش برام خرید میکنه ... اما فایده اش چیه؟؟ نهایت دو ساعت باهاشون خوشم ....
اما شاید قبلا بود برای هر کدوم تا چند روزی شاد بودم ...
حتی استفادشونم نکردم ...
نه کفشا نه لباسا نه لوازم ارایش که هر کد
یه دل سیر با دوست دوران دانشگاهم (تنها دوستی که از اون دوران برام مونده) غیبت این شاخ های اینستارو کردم! قشنگ دلم پر بود باید یه جا بالا میاوردم نفرت و تجربه های دوران اینستا داشتن رو و چه خوب که رکسانا استارتشو زد و منم فرمون رو گرفتم دستم! 
درد سیاتیک های قبل این سوءتفاهم بود! فقط اونجا که عضلات سفت میشه و به عصب فشار میاره و باعث سوزش میشه :( 
چند وقته رکسانا (ساقی فیلم هام) اغفالم کرده بشینم کل فیلم های avengers که ساخته تیم marvel هستش رو ببینم امشب
دارم به مقام "هرچه پیش آید خوش آید" می‌رسم!! :))
 
نه که منفعل باشم و منتظر باشم اتفاقات بیفتن!
اتفاقا به نسبت همیشه‌م -تا جایی که خاطرم هست- فعال‌تر و هدف‌مندتر شدم و دارم با سرعت خوبی -به نسبتی که از خودم سراغ دارم- پیش می‌رم...
ولی نکته این‌جاست که همیشه اتفاقاتی می‌افتن که از کنترل تو خارجن... نقطه‌ی اثر این به اصطلاح «مقام»ی که گفتمش همین‌جاست..
این‌جوری که وقتی توی برنامه‌ای که برای روزت داری اتفاق غیر منتظره‌ای می‌افته و مجبور می‌شی ک
عصر که میشود، خانواده ام میروند پیاده روی. قبلا من هم میرفتم، ولی حالا از رفتن احساس بدی پیدا میکنم. وقتی چیزهایی میبینم که قبلا از ذوق مرا می لرزاند، و الان برایم به سان دیوار سفید و ساده شده اند، اعصابم خورد می شود. ترجیح میدهم در خانه بمانم، و زمانیکه خانواده ام در خیابان قدم میزنند، در داستان ها قدم بزنم.
سوال:در کودکی دوست داشتی چه کاره شوی؟
جواب: من نمی دانم، اما شاید او بداند.
ادامه مطلب
قبلا از اینکه روابط منو دوست نزدیکم بهم ریخته و من اولش خیلی ناراحت شدم و بعدش بی تفاوت، بهتون گفته بودمیه مدت تلاش میکردم از زندگیم حذفش کنم ولی خب حذف یه دوستی حدودا8ساله کار راحتی نیست اون هم دوست من که واقعا آپشن ها و اخلاقیاتش فراتر از اونی بود که من دوس دارم
یه مدت شاید حدودا1سال ارتباط ما به صفر میل می‌کرد اما حالا دیگه 2سالی هست که تقریبا همه چیز برگشته به حالت عادی و اوضاع داره بر وفق مراد میشه
من کلا حال خوشم با اونه، وقتی باهاش حرف م
آلرژی دوران بچگیم اومده سراغمچی شده؟ کور شدم ! همین
یه چیزی مثل تبخال روی چشمم هست و امروز دیگه بیناییم هم از دست دادم
و انقدر از تسلیم بیماری شدن متنفرم که دلم میخواد فعالیتهای سابقم رو ادامه بدم
میخاره  .. میسوزه .. درد داره
نیم ساعته دارم سعی میکم پست بنویسم و نمیذاره لعنتی :/
مادرم وقتی که عصبانی -و شاید دیوانه- می‌شد دستور می‌داد که لال شوم تا صدایم را نشوند. صدا و تصویر پدرم را به صورت واضح در ذهن دارم که می‌گفت «اصلا وقتی که حرف می‌زنی اعصابم می‌ریزه به هم!» اما حالا همه چیز فرق کرده؛ دوست دارند که با آن‌ها صحبت کنم. می‌خواهند به من نزدیک شوند و نمی‌دانند که چگونه. حالا من هم نسبت به هرکسی که سرد شوم تحمل صدایش را ندارم؛ حتی اگر قبلا از نظرم صدایش جذاب بوده باشد.
سلام خوش اومدم
این اولین مطلبیه که بهتر بگم اولین دلنوشست که دارم میفرستم. و امیدوارم بتونم مفید باشم. نوشتن خیلی خوبه؛ آره .  قدیما دوران راهنمایی یکم داستان مینوشتم ولی چون تو ذوقمون زدن دیگه ادامه ندادیم . و تو نوشتن زیادم خوب نیستم ولی باید روز به روز بهتر شم.
اصلا میخوام بنویسم اصلا بزار بد باشه . مهم اینه که دارم مینویسم . مهم اینه که افکارت ماندگار میشه. 
 
نحوه‌ی صحیح خوابیدن در دوران بارداری گاه به یک چالش برای مادران بارداری تبدیل می‌شود. هرچه که شکم مادر بزرگ‌تر باشد خوابیدن برای او سخت‌تر می‌شود. از طرفی مشکلات جسمانی و دردهای دوران بارداری و از طرف دیگر مشکل در غلت زدن و تغییر در پوزیشن خوابیدن باعث بدخوابی در مادر باردار می‌شود. مادران باردار باید در هنگام خوابیدن سلامت خود و جنین را در نظر بگیرند تا هم بند ناف به دور جنین نپیچد و هم کمر مادر در وضعیت راحت و بدون درد قرار بگیرد. در اد
من بازم شروع کردم این دفعه با جدیت بیشتر. خب فکر کنم از این آدماییم که هر روز صبح که شروع میشه یه روز جدیده برام و روز که تموم میشه پایانشه. برنامه ام رو یه خورده جا به جا کردم. ورزش رو از روزای زوج آوردم روزای فرد. اینطوری دو روزم در هفته پره و میتونم بعدش کارای سبک ترمو تو خونه انجام بدم و پنج روزم خالی برای کتابخونه رفتن و کار کردن. سخت کار کردن. وقتی هدف داری نباید وقتو تلف کنی باید فقط انجامش بدی و امیدوار باشی که حتما اتفاق میفته. مهارو که دی
+ اون ارامش درونی رو دارم از دست می دم هر چی که میگذره .. خوبه میفهمم چیا رو دارم از دست میدم. یه مدت بود که راه خلاقیتم رو داشتم از دست میدادم .. یه مدت منفعل شده بودم توی کارهام .. الان هم نوبت ارامش .
+ وسواس فکری ازار دهنده هم راه خودشو باز کرده تو این اوضاع ..کاش دلم نخواد همه چی مرتب و سرجاش باشه ، همیشه در حال تمیز کردن باشم .. انگار اگه اطرافم شلوغ باشه نمیتونم کاری انجام بدم و این خیلی بده .. باید با خودم کنار بیام یواش یواش و تغییر بدم . باید روی
وقتی گفت قراره دنبال چشم دریایی بره و برگرده شرکت داوطلب شدم که برم 
اصلا حوصله و انگیزه شرکت رفتن نداشتم 
الان نشستم منتظر که کلاسش تموم بشه 
بین 17 تا مادر 
به چهره ها نگاه و با خودم مقایسه میکنم همه از من جوون ترن 
انگار دنبال یه همسن هستم  که حداقل احساس عقب موندن نکنم اما دریغ 
قبلش رفتم آمپول بزنم خانم  
میگم خانم دکتر قبلا همیشه  خودتون برام مینوشتین.
با اخم میگه همیشه اشتباه میکردم. معلوم نیست از کجا دلش پره خل شده 
بین اینا حس آدمی دا
از محدودیت های دوران بارداری می توان به منع مصرف خیلی از دارو ها اشاره کرد چرا که روی جنین تاثیر می گذارند. اما این به آن معنی نیست که نمی توانید برای بیماری که به آن مبتلا شده اید کاری انجام دهید.سرمای پاییز کم کم دارد از راه می رسد و همراه آن سرما خوردگی و گلو درد هم شیوع پیدا می کند. اگر باردار نباشید درمان این بیماری ساده است اما در دوران حاملگی قضیه فرق دارد. در این دوران شما نمی توانید خیلی از داروها را مصرف کنید و یا بهتر است مصر
من تا شروع دبیرستان به طرز دیوانه واری به مادرم وابسته بودم. مادر من وقتی خونه رو ترک میکرد اگه یکم رفتنش طولانی میشد من شروع میکردم به زار زدن و تصور کنید که یه نوجوون ۱۴ ساله بودم! خواهر برادر کوچیک تر من باید از من مراقبت میکردن نه من از اونا!
من در کل دوران تحصیلم با درسای حفظی مشکل داشتم. من تا آخر دوران راهنمایی دینی رو با مادرم میخوندم! ولی در تحلیل و ریاضیات اینطور نبود. با اینکه به دلیل معلمای بد از ریاضی رونده شده بودم اما همیشه قوی بو
آیا رابطه جنسی در دوران بارداری مضر است؟
در مادرانی که زایمان طبیعی دارند، تا شش هفته امکان نزدیکی وجود ندارد. یکی از پرسش هایی که برای اغلب زوج‌ها به وجود می‌آید، این است که آیا نزدیکی و رابطه جنسی در دوران بارداری ممنوع است؟ پاسخ روشن است: البته که نه.

ستاره | سرویس زناشویی - رابطه جنسی در دوران بارداری به طور کلی مضر نیست اما در مواردی به دلیل شرایط روحی و جسمی مادر و تغییرات هورمونی موجود نزدیکی و رابطه جنسی بی خطر نیست. به همین دلیل می‌
بچه هاا من دارم میرم یه مدت بمیرم...
مامانم همه چیزو فهمید...
حالمم اصن خوب نیس...
واقن دارم میمیرم...
همتونو خیلی دوس دارم...
منو یادتون نره...
ددی اون فیکرم ترجمش میکنم...
ولی یکم دیر تر...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لیندا عاشقتم...
مناسبت های خوب می آیند و می‌روند و تو همچنان نیامدی. استاد می‌گوید: تقدیر ازدواج از آنهایی است که به هیچ وجه عوض نمی‌شود؛ مگر تحت شرایط خیلی خاص. یعنی قبلا یک بار در آسمان عقد کرده ایم؛ منتها یادمان نمی آید. 
بی ربط نیست اگر بگویم: 
آقایی دارم خوجگله        فرار کرده ز دستم! 
دوریش برایم مشکله       کاشکی اونو می‌بستم! 
البته استعداد شعر ندارم. از سرودهای عمو پورنگ کش رفتم. اولش را فقط تغییر داده ام!
میدانی، توی مخاطبین گوشی ام یک مخاطب خاص
*گشنمه شام نخورم اتفاقا مرغ سوخاری بود ولی نتونستم میل نداشتم یا هر
چی وقتی به این فکر میکنم که ته اش قرار گشنمه بشم و یه چیز دیگه بخورم
دیگه برام مهم نیس لقمه ی دهنم نون پنیر باشه یا مرغ یا هر چیز دیگه حقیقتا
مات شدم نمیدونم برا چی اینجام چی درسته چی غلط وحشت دارم ز اینکه چشمامو
باز کنم و ببینم 5 سال خطا رفتم اونم در صورتی که بابام قبلا تذکر داره بود
نمیدونم چی پیش میاد ولی هر چی که هس کاش زودتر بیاد چون حسابی منو بهم
ریخته
سلام 
من 25 سالمه  قصد دارم در سن 27 سالگی یعنی 2 سال دیگه ازدواج کنم، خونه دارم مال خودمه، 50 متره، ماشین هم یه 206 تیپ 5 دارم، شغل هم کارمند شرکت ارتباطات زیرساخت هستم، ماهی 3-4 تومن حقوقمه، لیسانس برق شبکه های انتقال توزیع دارم، سربازی هم رفتم.
ولی یه مسئله ای هست که خیلی داره آزارم میده، اونم اینکه میترسم تا آخر عمرم مجرد و تنها بمونم، به نظرتون با این شرایطی که دارم کسی با من ازدواج میکنه ؟
دلیل اینکه نگرانم مجرد بمونم اینه که من حدود 6 ماه پیش ب
بچه ها من یه وبلاگی پیدا کردم هم دارم میخندم هم یاد قبلا خودم میفتم هم در زمان حال دهنم سرویس شده
فقط برید ببینید
اعتراف میکنم اگه یه روزی بلا به دور به یکی از خواستگارای سمج نداشتم پاسخ مثبت دادم و دور از جونم بلا نسبت شما که میشنوید ازدواج کردم حتما این لینکو برمیدارم:)))))
من وبشونو دنبال کردم....آقایون فک میکنن آموزنده ست:) و خانما فک میکنن بدآموزی داره:))))))
نمیدونم چجور دفتر قشنگ زندگی رو ببندم و از تازه شروعش کنم تا یه جاهایی موفق بودم و به خواسته هام رسیــدم ولی از یه جایی دیگه واقعادوست دارم این فصل رو یجور ببندمش و یه دوپینگ دیگه واسه تغییراتم بزنم میدونم زمان بر هستند ولی سخت نیست تلاش میکنم زندگی من یه مراحلی سختی های خودش رو گذروند و الانم سختی داره ولی شرایط خیلی از قبل بهتره من یه آدم مستقلــم و رو پاهای خودم ایستادم ...
ولی از حالا تمام لحظاتم رو ثبت میکنم نمیدونم چرا تنبلیم میشه ولی دو
امشب خواب عجیبی دیدم،خوابی که شدیدا فکرمو مشغول کرده و از وقتی بیدار شدم نمیتونم از فکرم بیرون بندازمش...خواب راجب کسی بود که قبلا تو زندگیم بود و دیگه نیست،یجورایی میخواست بهم بفهمونه هنوز تو فکرمه و این یکم اذیتم میکنه،میخواستم به خودش پیام بدم و بپرسم...ولی نه!حتی تو خواب هم پسش زدم...باخودم عهد بستم که دیگه این اشتباهو نکنم ولی عذاب وجدان چسبیده از یقه م و ولم نمیکنه،اصلا نمیدونم برا چی عذاب وجدان دارم؟برا کسی که خودش رفته؟یا انجام کاری ک
سر شام نشسته بودیم.در مورد کارم که حسابرسیه قبلا ها توضیح داده بودم چند بار.صحبت شد که ماموریت باید برم.مادر پرسید همون شرکت لوازم خونگیه؟؟!! من با ی لحن تمسخر آمیز (از اینکه خیلی عجیبه سوالش و ده بار قبلا توضیح داده بودم) و با ی تغییر قیافه مجدد تعجب زده پرسیدم لوازم خونگیه؟؟؟با تعجب و انکار!
بی نهایت پشیمون شدم بعدش.مبادا دل مادرم رو شکونده باشم.پیش خودش خجالت کشیده باشه.
خدایا :(
سلام به همه ی کسایی که من رو میخونن ...
امیدوارم که حالتون خوب باشه ...
خب همیشه شروع کردن سخته ...
اما من میخوام شروع کنم ...
پست هام رو شب ها مینویسم . شاید اولش منسجم نباشه اما قول میدم بعد چند روز همه چیز دوباره دستم بیاد ...
به نوشتن به شدت نیاز دارم ... به جایی برای خودم بودن ...
چون تا یک ماه دیگه ... قراره کلا از ایران برم و هرچی که بهش نزدیک میشم ، حس میکنم کمتر آماده ام ...
یه طور عجیبی شدم که دارم شب ها قبل از خواب با خاطرات دوران راهنماییم خودمو عذا
تقریبا دارم ایمان میارم که اگر چیزی رو بخواهیم و در مسیرش تلاش کنیم بهمون می‌دن. در واقع اون تلاشه مهمه. شاید خیلی هم رو اسلوب و منطق نباشه، ولی بالاخره یه روزی یه وقتی، یهو جهش می‌کنی. جهشی که خودتم می‌فهمی یه ذره بلندتر از قدمهاییه که قبلا برداشتی. اونجا بهت عنایتی شده. عطیه‌ای داده شده... حتا در زمینه فهم. اگر واقعا بخوای، بهت می‌دن.. 
عقلم قد نمیده به چراییش. فقط چندبار تجربه کردم. بنظرم قاعده قشنگیه. معنای خوبی داره
میخواستم بیشتر در مورد خودم بدونم و بنویسم...
شاید که نه,ولی من از اون دسته ادمهایی ام که زیاد از خودم حرف نمیزنم... از خودم...از دغدغه هام...از ارزش هام...سکوتی توی زندگیم دارم که باعث میشه کلی حرف تو وجودم تلنبار بشه و بخوام یه جایی با یه سری دوست به اشتراک بذارم.
فقط اینم دوست دارم بدونین که من اول دبستان که بودم,معلمم ام اس گرفت و ما بیشتر وقتها کلاس نداشتیم.برای همین سخت ترین درس دوران تحصیل من املا بود.هنوز برای انتخاب این ز یا ظ یا ض,باید از اط
نوشتن سخته، چون نمیدونم چی بنویسم. از کجا بنویسم و چی بگم. دشواره. شاید شروع کنم ساعت‌ها بنویسم اما شروعش سخت شده. مثل خجالت‌هایی که تو دیدارهای اولیه دارم بعضا.
حس کردم الان باید بنویسم
یهو حس نوشتن اومد
حول یه مفهوم خیلی عجیب
بغل کردن، من تجربه بغل‌کردن دخترا رو نداشتم. کلا کسایی که قبلا بغل کردم به جز مردا یا دختر کوچولو بوده که خوب نمیشه کامل بغلشون کرد یا زنای فامیل و مامانم بودن.
تنها دختر یا زن جوانی که بغل کردم mate هستش. کامل میدونم آغو
تا مشکل بی عدالتی اینجا هست
این قصه ی نارضایتی تکراری است
پ.ن1:
طرح حذف صفر از پول ملی جدای از همه ی هزینه هایی که داره و بشدت طول میکشه که افراد مسن اینو بپذیرن عملا هیچ تاثیری رو اقتصاد نداره و صرفا جنبه ی روانی جامعه رو تحریک میکنه مثلا قبلا ارزش پول ملی ایران نسبت به دلار 120000 برابر بود الان میشه 12 برابر
پ.ن2:
قطعا اگه به جای 4تاصفر 2سال زمان رو میبردن جلو مشکلات بیشتر حل میشد
پ.ن3:
حدیث امام رضا ع نفی حکومت داری و ریاست مومن و مسلمان نیست
تو زیار
فقط خواستم بگم ببین چه به روزم اومده که دیگه با تیزاتیدین هم خوابم نمی بره:/ :))بی سابقه است واقعا. قبلا با یک چهارمش، ۲۴ ساعت می افتادم و الان یدونه اش یه ساعت هم نمیشه..
پ.ن: فردا سروش مصاحبه داده و از یه طرف امیدوارم بترکونه، از  یه طرف دوست دارم قبول نشه. لعنت بهت واقعا، چی می شد میومدی تهران؟:))
صبح یک لحظه صابون جدید رو بو کردم و رفتم به بیشتر از پونزده سال پیش! بوی صابون دوران ابتداییمو می داد. همونی که توی جاصابونی صورتیی بود که هنوز دارمش.
چقدر مغز چیز عجیبیه. خاطره ی یک بو رو برای سال های سال درون خودش نگه می داره... و بعد بهت یادآوری می کنه هم اون بو رو هم شاید اتفاقی مربوط بهش رو و هم قدرت خودش و خالقش رو...
هنوز روزم تموم نشده، اما اومدم اینجا از احوالاتم بنویسم. حس می‌کنم چشمم کمی باز شده، حس می‌کنم دارم یه چیزایی رو می‌بینم... انگار که قبلا نمی‌دیدمشون. بذار تلاش کنم توضیح بدم:
بعضی وقتا توی موقعیتی هستیم که درکش نمی‌کنیم. خبر نداریم کجاییم. نمی‌دونیم چشم بسته به کجا رسیدیم. مثل این می‌مونه که چشم بسته رفته باشیم روی یه بند یه اینچی که بین دوتا صخره یا آسمون‌خراش وصله. خبر نداریم تو چه موقعیت بدی هستیم. نمی‌دونیم چقدر متزلزل شده موقعیت‌م
مجموعه سوالات کنکوری رشته باستان شناسی از دوران ماد و هخامنشی طراحی شده است. این سوال ها بر اساس منابع معتبر فارسی نگاشته شده است. سوالات در قالب فایل ورد(WORD) با تعداد 1000 سوال در 140 صفحه تهیه شده است. مجموعه ای کامل از سوالات چهار گزینه ای که نکات کلیدی و مهم دوران ماد و هخامنشی را به صورت کلیدی ارائه می دهند. و زمان آماده شدن برای کنکور را کاهش می دهد و در مقابل نتیجه مناسبی را به همراه دارد.
ادامه مطلب
از دیروز جادویی‌ باید بنویسم، که م پیام دلتنگی داد، اینکه همه‌ی ساعت‌های روز به تو فکر می‌کنم و ح که شرط رفاقتم را که گذاشته بودم برآورد. بله دنیا کرنشی به سویم کرد و این تصور را القا کرد که دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور. اما راستش نه که من آدم بدبینی باشم منتها تجربه‌ام چیز دیگری می‌گوید. تجربه‌ام می‌گوید پسِ هر خوشی زهر هلاهلی‌ست و لذا دلخوش نشو که دائما یکسان نباشد حال دوران خر نشو. فعلا که هرکداممان در سویی هستیم و مشغولیم و هیچ
عللی که در این قسمت ذکر می‌شود، تنها مربوط به دوران عقد نیست و در هر زمان دیگر نیز می‌تواند علتی برای تاخیر در پریود باشد، اما اغلب در دوران عقد اتفاق می‌افتند.۱. عفونتدر دوران عقد به دلیل داشته رابطه جنسی، احتمال بروز عفونت و قارچ بیشتر از دوران مجردی است. خارش و ترشحات بدبو از علائم عفونت در دستگاه تولیدمثل است. برای درمان عفونت باید به پزشک مراجعه کنید تا با تشخیص نوع عفونت یا قارچ قرص مترونیدازول، کرم‌های واژینال و... را تجویز کند. استر
متن اهنگ سینا سرلک به نام بیگانه
ای شمع روشن دور خود پروانه میخواهی در سرزمین عاقلان دیوانه میخواهیهنگام شادی دور من خط میکشی اما روزی برای گریه ات یک شانه میخواهیآه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد بردآه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد بردآه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد بردآه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد بردمن آشنا تر با توام بیگانه میخواهی از چهار ستون پیکرم ویرانه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها